به یاد دارم در سال 2014 زمانی که من مراقب هر شایعه ای که در مورد Persona 5 می توانستم پیدا کنم، بودم. با دیدن تیزر تریلرهای بازی، بسیار هیجان زده شدم که در نهایت در سال 2015 منتشر شد. آن سال بدون راه اندازی آن گذشت. زمانی که Persona 5 در سپتامبر 2016 در ژاپن منتشر شد، انتظار برای انتشار بین المللی آن در آوریل 2017 بسیار طاقت فرسا بود. در آن زمان، بازی دیگری بود که توجه من را به خود جلب کرد: توکیو زانادو . گیمپلی اصلی آن حول یک محیط مدرسهای تکهای از زندگی و خزیدن در سیاهچال میچرخید. آشنا بنظر رسیدن؟
من قبلاً از طرفداران پر و پا قرص بازیهای توسعهدهنده Falcom مانند سری Trails و Ys بودم، بنابراین فکر کردم که این بازی را تا زمان Persona 5 نگه دارم. این در زمانی بود که تاریخهای عرضه ژاپنی و بینالمللی به دلیل فرآیندهای بومیسازی قدیمی دچار مشکل شده بود. امروزه، تمام دنیا می توانند بازی هایی مانند Final Fantasy VII Rebirth را در همان روز عرضه تجربه کنند. Tokyo Xanadu در سال 2015 در ژاپن برای PS Vita منتشر شد، اما تا سال 2017 ، چند ماه پس از Persona 5 ، به صورت بین المللی عرضه نشد. پورت پیشرفته آن، Tokyo Xanadu eX+، در همان سال برای PC و PS4 منتشر شد.
با این وجود، در سال 2017 برای Tokyo Xanadu eX+ وقت گذاشتم و متوجه شدم که یک RPG و سیم کارت اجتماعی سرگرمکننده است که دارای چند ویژگی منحصر به فرد است که آن را از مجموعههایی که از آن الهام گرفته است متمایز میکند. با درگاه نینتندو سوییچ در حال حاضر، زمان عالی برای بررسی RPG در حالی است که منتظر جزئیات Persona 6 هستید.
یک تقلید متملق
داستان توکیو زانادو به شدت آشنا به نظر می رسد. این در منطقه ای خیالی در توکیو به نام شهر موریمیا اتفاق می افتد. قهرمان اصلی ما، کو، همکلاسی خود، آسوکا را تعقیب می کند و او وارد یک پورتال عجیب می شود. از طرف دیگر، کو متوجه میشود که در یک بعد کابوسوار پر از هیولاهای خطرناک است و متوجه میشود که آسوکا یک مامور ویژه است که وظیفه دارد پورتالها را ببندد. با بیدار شدن با Persona – منظورم – دستگاه روح، او اکنون می تواند در کنار او بجنگد.
در حالی که ساعات افتتاحیه توکیو زانادو پر از انیمه های متداول است و از ساختار گیم پلی مشابهی پیروی می کند، از چند جهت متمایز است. سری Falcom's Trails به خاطر دنیای باورنکردنیاش شناخته میشود و با کوچکترین جزئیات، مانند دیالوگهای NPC نشان داده میشود. همین امر در مورد توکیو زانادو نیز صدق می کند. با پیشرفت بازی، همان NPC ها بسته به جایی که بازیکنان در داستان حضور دارند، دیالوگ های کاملا متفاوتی خواهند داشت.
به عنوان مثال، یک نقاش جوان وجود دارد که کو با او ملاقات می کند که اعتماد به نفس دارد، اما وقتی او با او آشنا می شود، نشان می دهد که او در دوران کالج یک اتفاق تحقیر آمیز را تجربه کرده است. پس از برنده شدن در مسابقه پرتره شهر، او می تواند آرامش خود را بازیابد. همانطور که داستان پیش می رود، داستان های NPC های معمولی نیز افزایش می یابد، که باعث می شود شهر موریمیا بیشتر احساس شود.
توکیو زانادو دارای یک روند خطی و سنتی داستان RPG است که به چندین فصل تقسیم شده است. من از این رویکرد قدردانی می کنم زیرا به اندازه Persona به مدیریت ریز فعالیت نیاز ندارد. توکیو زانادو اپیزودهای پیوندی نیز دارد، که مانند محرمان و پیوندهای اجتماعی پرسونا عمل می کنند. کو می تواند با اعضای حزب خود معاشرت کند تا آنها را بهتر بشناسد و همزمان با یادگیری توانایی های جدید آنها را قوی تر کند. کسانی که از جنبه های سیم کارت اجتماعی Persona لذت می برند، آنها را در اینجا در توکیو زانادو از دست نخواهند داد.
یک تفاوت بزرگ بین نسخه پایه و نسخه eX+ این است که نسخه دوم اپیزودهای داستانی جانبی را اضافه می کند. اینها فصلهای کوتاه قابل پخش هستند که شامل کو نیست، بلکه شامل دو یا چند عضو حزب میشود که معمولاً در نهایت به یک سیاهچال سفر میکنند و یک مینی رئیس را شکست میدهند.
یکی از نقاط کوری که Persona با عناصر شبیهسازی رابطهاش دارد این است که به ندرت لحظاتی وجود دارد که سایر اعضای حزب بدون حضور قهرمان داستان با یکدیگر تعامل داشته باشند. توکیو زانادو با داستان های فرعی خود کار متفاوتی انجام می دهد تا همه چیز بر روی قهرمان اصلی متمرکز نباشد و به بازیکنان اجازه دهد جنبه های جدیدی از شخصیت های دیگر را ببینند.
به سیاه چال
توکیو زانادو از یک سیستم اکشن بلادرنگ مشابه سیستم Dynasty Warriors استفاده می کند. مبارزه هک و اسلش کاملاً ساده است. من از اینکه می توانم با از بین بردن امواج دشمنان از یک فانتزی قدرت لذت ببرم لذت می برم. البته، سطوح دشواری بالاتر از من می طلبد که قبل از شارژ هیولاها صبورتر باشم. طفره رفتن کامل برای جلوگیری از محو شدن بسیار مهم است. من شخصاً لذت می برم که چگونه می توانم فقط روی داستان تمرکز کنم بدون اینکه یک رئیس دشوار مانع من شود.
طراحی سیاه چال ضعیف ترین مؤلفه توکیو زانادو است، زیرا از راهروهای ملایم تشکیل شده است. با این حال، پیادهروی در سیاهچالهای بازی با موسیقی متن فوقالعاده مملو از کلیدهای تنشآمیز پیانو و گیتارهای برقی تاولآور قابل تحمل است. طراحی کسل کننده سیاه چال در واقع از جهاتی به نفع خود عمل می کند. آنها به گونه ای ساخته شده اند که به بازیکنان اجازه می دهد سرعت آنها را طی کنند. با در نظر گرفتن زمان صرف شده، خسارت وارده، گنج پیدا شده و پاکسازی دشمنان، بازیکنان در انتهای سیاهچال یک نمره نامه دریافت می کنند. طراحی برهنه اجازه می دهد تا برخی از اقدامات سریع تر که مناسب مبارزه آن است.
در مورد پورت سوئیچ، عملکرد با سکسکه های بسیار کم و زمان بارگذاری به طرز شگفت انگیزی سازگار است. این پورت همچنین با محلی سازی اصلاح شده از Aksys Games ارائه می شود – و این قابل توجه است زیرا اسکریپت اصلی دارای نمونه های زیادی از کلمه "chortle" برای نشان دادن خنده بود. خوشبختانه، این بار به تعداد آنها ندیدم.
نینتندو سوییچ با پورتهای متأخر، از جمله این پورت، غریبه نیست، اما Tokyo Xanadu eX+ یک بازی عالی برای بازی در سالهای گرگ و میش کنسول است. پس از مدت ها پس از انتشار اولیه، همچنان در میان انبوهی از نقش آفرینی های الهام گرفته شده از شخصیت ها با اکشن بلادرنگ، تمرکز بر سرعت دویدن و ساختن جهان برجسته است. اگر می خواهید یک بار دیگر به دبیرستان ژاپن بروید، توکیو زانادو کلاسی است که ارزش شرکت کردن را دارد.
Tokyo Xanadu eX+ اکنون در نینتندو سوییچ در دسترس است.