پس از 15 سال شروع نادرست، Uncharted بالاخره به صفحه نمایش بزرگ آمد . یک فیلم اقتباسی با بازی تام هالند در نقش ناتان دریک اکنون در سینماها به نمایش درآمده است و راهبرد رسانه ای گسترده پلی استیشن را آغاز می کند. هر آنچه از یک فیلم پرفروش با بودجه بزرگ انتظار دارید را دارد: ستارگان قابل بانک، مجموعههای پر زرق و برق، و قرار دادن محصولات کمیک.
فقط یک مشکل وجود دارد: شمع بازی هایی را که بر اساس آن ساخته شده است نگه نمی دارد. این یک ضربه زدن به فیلم نیست، بلکه یک تمجید از بازی ها است. سری Uncharted 15 سال را صرف ساختن خود به عنوان سینمایی ترین سریال بازی کرده است. ستارههایی مانند هلند ندارد، اما مجموعههای آن بزرگتر و هیجانانگیزتر از فیلم پرفروش متوسط شما هستند.
اقتباس سینمایی Uncharted نشان دهنده واقعیتی ناخوشایند برای هالیوود است. وقتی صحبت از نمایشی با بودجه کلان می شود، فیلم ها دیگر بهترین راه برای ارائه اکشن نیستند. بازی های ویدیویی پس از بیش از یک دهه تلاش برای تقلید از آنها جایگزین آنها شده است.
شکست دادن هالیوود
زمانی که Uncharted: Drake's Fortune برای اولین بار در سال 2007 عرضه شد، یک نسخه جاه طلبانه بود. این فیلم هیجان ایندیانا جونز در جستجوی گنج را به تصویر کشید و آن را در یک بازی ویدیویی هشت ساعته قرار داد. این اولین پیش نویس کامل نبود (چه کسی می تواند Descendants زامبی مانند را فراموش کند؟)، اما نقطه عطفی برای صنعت بود. این نشان داد که بازیهای ویدیویی میتوانند بیشتر از سرگرمی بیمعنایی باشند، با نوشتن قوی، شخصیتهای توسعهیافته و اکشن تماشایی.
توسعه دهنده Naughty Dog یک دهه آینده را صرف تقویت مجموعه مهارت های خود در هر بازی می کند. Uncharted 2: Among Thieves هیجانات را افزایش داد و بازی را با یک سکانس قطار فراموش نشدنی آغاز کرد که هنوز هم تا به امروز شگفت انگیز است. Uncharted 3: Drake's Deception این حماقت فراطبیعی را کاهش داد تا بیشتر روی قوس های شخصیتی آن تمرکز کند. و Uncharted 4: A Thief's End همه چیز را به خانه آورد و نمایشی شگفت انگیز و داستان سرایی شخصی را به همان اندازه به ارمغان آورد.
Uncharted 4 تأثیر عمدهای بر اقتباس فیلم داشت، کارگردان روبن فلیشر خاطرنشان کرد که این بازی مورد علاقه او در این مجموعه است (او تعقیب و گریز با ماشین بازی را بهترین تعقیب و گریز با ماشین در هر رسانه، بازی یا غیره مینامد). این نه تنها در زیادهروی، بلکه در لحظات ساکتتر شخصیتها نیز آشکار است. مهمتر از همه، فیلم با فلاش بک به دوران ناتان دریک در صومعه سرا آغاز می شود که مستقیماً از Uncharted 4 گرفته شده است.
«بازیها بسیار فراگیر و در حال حاضر بسیار سینمایی هستند. اکشن فراتر از کیفیت فیلم است.
این آخرین قسمت است که بیشتر به من می چسبد، زیرا او درست می گوید. با بهتر شدن گرافیک و افزایش بودجه، بازی هایی مانند Uncharted 4 اکنون هیجان نامحدودی را در اختیار بازیکنان قرار می دهند. ظاهراً هیچ محدودیتی برای ارائه بازیها وجود ندارد، قوانین واقعیت و فیزیک را خم میکند تا دنبالههای مبتکرانه در مقیاسی عظیم خلق شود.
برخی چیزها در یک بازی ویدیویی نیز بهتر عمل می کنند. هر دو فیلم Uncharted و Uncharted 3 دارای سکانس مشابهی هستند که در آن نیتن دریک از پشت هواپیما در وسط پرواز آویزان شده و به محموله می چسبد. در بازی، این یک سکانس پر تنش است که با هر شیرین کاری ماموریت غیرممکن برابری می کند. در فیلم، این نسبتاً پوچ است. اتکای بیش از حد به جلوههای بصری، واقعیت سکانس را در هم میشکند و به وضوح نشان میدهد که هالند در اطراف یک استودیو با صفحه سبز در حال تقلا است.
وقتی نقد من به فیلمی این است که گرافیک بدتری نسبت به بازی ساخته شده دارد، واقعاً احساس میکنم که وارد نوعی دنیای آینهای شدهام.
عامل تعاملی
بازیهایی که قابلیتهای بصری خود را افزایش میدهند، تنها آنها را با فیلمها برابری میکنند، اما این تعامل است که به آنها برتری واقعی میدهد. به هر حال، این که احساس کنید قهرمان اکشن هستید، لذت بخش تر از تماشای لذت بردن از دیگری است.
بازیکنان وقتی بازیهای Uncharted را انجام میدهند جای نیتن دریک را میگیرند. آنها کسانی هستند که یک جوی استیک را به جلو فشار می دهند تا محموله های پرنده را بالا ببرند. آنها کسانی هستند که مشت های ناتان را به هنگام وارد شدن به دعوای میله ای تکان می دهند و هر مشت را با فشار دادن یک دکمه فرود می آورند. بازیهای ویدیویی لایهای از غوطهور شدن را ارائه میکنند که فیلمها قادر به ارائه آن نیستند.
این به دلیل عدم تلاش نیست. شیفتگی هالیوود به سه بعدی بر اساس این ایده است که به مخاطبان اجازه می دهد احساس کنند واقعاً در فضا هستند. این یک ترفند ضعیف است، به خصوص با توجه به وضعیت فعلی VR. گذاشتن یک عینک و دیدن برخی از تصاویر در Star Wars: The Rise of Skywalker به اندازه بستن هدست Meta Quest 2 و پرواز با X-Wing در Star Wars Squadron ها جذاب نیست.
هیچ کدام از اینها به این معنی نیست که بازی ها رسانه ای بهتر از فیلم ها هستند. آنها بسیار متفاوت هستند و هر کدام نقاط قوت خود را دارند. فیلم ها همیشه یک رسانه داستان سرایی متمرکز و کم تقاضا خواهند بود. در مقایسه، بازیها میتوانند کثیف باشند، بهخصوص در بازیهای جهان باز که در آن بازیکن نویسنده میشود. اما وقتی در مورد فیلمهای پرفروش با بودجه کلان صحبت میکنیم، درباره «هنر عالی» بحث نمیکنیم (مضحک است اگر بگوییم بازی دیوید کیج از The Power of the Dog خوش فکرتر است).
زمانی که Ratchet & Clank: Rift Apart را بررسی کردم، متوجه شدم که شبیه یک «فیلم تمام عیار مارول است که تبدیل به یک بازی ویدیویی شده است». قبل از Spider-Man: No Way Home ، جلوههای بصری شگفتانگیز و جذاب را به نمایش میگذارد. و اگر راستش را بخواهم، من اغلب شیفته اولی بودم تا دومی. No Way Home صحنههای سرگرمکنندهای داشت که من با خوشحالی پاپ کورن را پارو میکردم، اما Rift Apart یک نمایش جادویی طولانی است که هیچ وقت حقههایش تمام نمیشود.
فیلم های اکشن استودیویی بزرگ مانند Uncharted سرگرمی خالص هستند. هدف این است که با خیره کردن بینندگان با تماشای تماشاگر، یک فرار سرگرم کننده ایجاد کنید. بازیهای مدرن به سادگی بوفهای بزرگتر از «غذاهای ناسالم» را برای مخاطبان بیحوصله ارائه میدهند تا تا زمانی که بیمار شوند، آنها را بنوشند.