تاریخ هالیوود مملو از رباتهای مرتبطی است که میتوانند شکاف عاطفی بین انسانها و اندرویدها را پر کنند. R2-D2 در حماسه جنگ ستارگان وجود دارد . جانی 5 در فیلم های مدار کوتاه . و ربات زباله رمانتیک Wall-E. فیلم Apple TV + Finch به لطف بازیگر اندرویدی خود، که بیش از چند صحنه از یکی از مشهورترین بازیگران صنعت، تام هنکس، میدزدد، یک خودکار دلسوز دیگر را به لیست اضافه میکند.
اگر چیزی وجود دارد که فینچ به وضوح بیان می کند، این است که اگر قرار است شرکتی برای پایان دنیا داشته باشید، می توانید خیلی بدتر از اندرویدی به نام جف انجام دهید.
آخرالزمان 101
کارگردان میگل Sapochnik ( بازی تاج و تخت ) از یک فیلمنامه نوشته شده توسط کریگ شانس و آیور پاول، فینچ کست هنکس به عنوان مهندس درخشان و مخترع فینچ واینبرگ، که موفق به زنده ماندن یک سری از رویدادهای کیهانی زمین شناسی که این سیاره به یک خورشیدی لعنتی تبدیل صحرای پرتوهای مرگبار UV و منابع کمیاب.
فینچ که اکنون به همراه سگش در یک مرکز تحقیقاتی زیرزمینی عظیم پناه میبرد، زندگی انفرادی و ترسناکی دارد و از سایر بازماندگان انسانی دوری میکند و روی پروژههایی کار میکند که قصد دارند از او و دوست سگش در برابر تهدیدهای دنیای بیرون محافظت کنند.
در میان این پروژهها، یک اندروید با هوش مصنوعی مجهز به دانش تمام دایرهالمعارفها، دستورالعملها و کتابهای راهنما که فینچ میتواند در طول مأموریتهای جستجوی غذا پیدا کند، وجود دارد. به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت در معرض تشعشعات، فینچ به بیماری پایانی مبتلا شده است و او امیدوار است که اندروید را برای مراقبت از سگش در زمان پایان زندگی خود آموزش دهد.
و اگرچه ممکن است این فرض کمی احمقانه به نظر برسد – یک مرد و سگدار اندرویدیاش در انتهای دنیا – هنکس، ساپوچنیک و بازیگر کالب لندری جونز (برو بیرون ، سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری )، که حرکت را ارائه میکند. ضبط عملکرد و دیالوگ برای اندروید، به داستان حس صداقت عمیق می دهد.
داستان انفرادی نیست
اگرچه هنکس تنها چند صحنه کوتاه را به عنوان تنها شخصیت انسانی روی پرده می گذراند، اما فینچ از نمایشی تک نفره به سبک Cast Away فاصله زیادی دارد.
جف اندرویدی یک همبازی بیپایان سرگرمکننده برای هنکس است که با لحظاتی مفرح، ترسناک و تکاندهنده در نقاط مختلف، در برابر نامزد شش دوره اسکار – و گهگاهی هم از او حمایت میکند. Sapochnik و تیم جلوههای بصری فیلم مقدار قابلتوجهی از ظرافت و احساسات را از جف میگیرند، که «چهره» نسبتاً سادهاش معمولاً خود را به طیف وسیعی از عبارات نمیدهد.
اغلب مشخص نیست که اجرای بازیگر در کجا به پایان می رسد و کار هنرمندان جلوه های بصری از کجا شروع می شود. اما جف چنان شخصیت کاملاً درک شده ای است که هم جونز و هم تیم جلوه های بصری به خاطر عمقی که می توانند در او ایجاد کنند شایسته تحسین فراوان هستند. جف از بالا انداختن خفیف شانه هایش هنگام آه کشیدن گرفته تا چرخاندن انگشتانش در حین فکر کردن به یک مشکل، شخصیتی پر از شخصیت است.
قهرمانی هنکس
عجیب به نظر می رسد که بگوییم یک برنده دو جایزه اسکار ممکن است مرتبط ترین بازیگر هالیوود باشد، اما تقریباً هر نقشی که هنکس بازی کرده است دارای نوعی اصالت است که او را به جانشین مخاطب در تمام تجربیاتی که شخصیت هایش تحمل می کنند، تبدیل می کند. چه توفان به ساحل اوماها در سال 1944 در Saving Private Ryan باشد ، چه در تلاش برای زنده ماندن در یک جزیره متروک در Cast Away .
تجربیات فینچ در دنیای پساآخرالزمانی فیلم نیز از این قاعده مستثنی نیست و تصویر هنکس از قهرمان داستانی و سگ دوست فیلم، از پذیرش آرام وضعیت وخیم بشریت تا وحشت محسوس در چشم انداز مواجهه با انسان های دیگر را شامل می شود. شخصیت او در روال بقای خود و دادن زندگی خوب به سگش آرامش می یابد و آخرالزمان فقط ماهیت ضداجتماعی و بی اعتمادی او را به انسان های دیگر تقویت کرده است.
هنکس استاد وزن دادن به لحظات فیلم آرام است، خواه جزئیات زندگی اش در پناهگاه زیرزمینی، پذیرش وضعیت نهایی اش، یا ترس فلج کننده اش از احتمال یافتن انسان های دیگر در حیات وحش پس از آخرالزمان. با بازیگران محدودش، فینچ به شدت به هنکس و بازیگر نقش CG خود تکیه میکند، و این بازیگر برنده جایزه یادآوریهای زیادی ارائه میکند که بیش از حد توانایی تحمل سهم خود (و سپس مقداری) را دارد.
ساده و رضایت بخش
نمادهای زیادی در فینچ وجود دارد ، اما فیلم زمانی که صرفاً روی دو شخصیت اصلی خود تمرکز می کند که در طول سفر مشترکشان از یکدیگر یاد می گیرند، در بهترین حالت خود قرار می گیرد.
هیچ مکاشفه بزرگی برای مشاهده سفر آنها وجود ندارد، اما تماشای آن به خودی خود بسیار ارزشمند است. فینچ در مورد درسهایی که میخواهد مخاطب از آن بگیرد و احساساتی که میخواهد برانگیزد، پیشاپیش صحبت میکند، و در هر دو زمینه موفقیت زیادی پیدا میکند زیرا فینچ و جف با سگی که هر کدام میخواهند از آن محافظت کنند، در سراسر کشور راه میروند.
مانند بسیاری از فیلمهایی که ترجیح میدهند به نشانههای موضوعی و عاطفیشان بپردازند تا علم پشت عناصر علمی تخیلیشان ، فینچ خیلی سخت کار نمیکند تا شما را متقاعد کند که جف – یا رویدادهای آخرالزمانی که جهان را تغییر دادند – بر اساس واقعی فیزیک جهان تصمیم میگیرد به جای آن، داستان این دو شخصیت شما را همراهی کند، و تا زمانی که خیلی عمیق در علفهای هرز فنی و علمی فرو نروید (مثلاً چگونه جف نیرو میگیرد)، یک سواری کاملاً لذتبخش است.
تصور اینکه فیلمی مانند فینچ با کسی غیر از هنکس یا روباتی متفاوت از جف کار کند، سخت است، زیرا این دو فیلم شیمی و شیمی فوق العاده ای روی پرده دارند. آنها با هم، تعادل کاملی را بین آنچه به ما نشان داده میشود و آنچه بهتر است استنتاج میشود برقرار میکنند. چیزهای زیادی در مورد هر دوی آنها وجود دارد که ما در پایان فیلم نمیدانیم، اما مقدار اطلاعاتی که از زمان کنار هم جمعآوری میکنیم هم رضایتبخش و هم ارزشمند است.
با یک جفت شخصیت اصلی جذاب، داستانی کوچک که بزرگتر از آنچه باید احساس میشود، و جلوههای بصری تماشایی که بافت و گرما را به بازیگر CG خود میافزاید، فینچ از همه راههای درست به موفقیت دست پیدا میکند و داستان متقاعدکننده دیگری درباره یافتن نور در تاریکی ارائه میکند. بار.
Finch به کارگردانی Miguel Sapochnik در حال حاضر در سرویس پخش +Apple TV در دسترس است.