اگر یک چیز وجود دارد که هر نانوایی – یا اجازه دهید با آن روبرو شویم، هر نمایش نانوایی – میتواند به ما بیاموزد، این است که حتی سادهترین دستور پخت نیز میتواند تغییر فاجعهباری داشته باشد، اگر یک عنصر کلیدی را کنار بگذارید. فراموش کنید چیز مهمی را با هم مخلوط کنید، و کوکی ها به کراکرهایی تبدیل می شوند که به سختی قابل خوردن هستند، و کیک به یک آشغال چسبنده تبدیل می شود.
در همین راستا، اگر بخواهید یک نسخه لایو اکشن از یک انیمه دوست داشتنی و ژانرآمیز بسازید، اما فراموش کنید که بخش دلخواه و طنز آن را درج کنید، در نهایت به چیزی شبیه به سریال بی باپ کابوی نتفلیکس خواهید رسید.
این نیز مایه شرمساری است، زیرا کابوی بی باپ لایو اکشن هم زیبا و هم بلندپروازانه است و کمبود جوهر و روح آن را ناامیدکننده تر می کند.
راپسودی بوهمی
Cowboy Bebop که توسط Mission: Impossible – فیلمنامهنویس پروتکل ارواح، André Nemec ساخته شده و توسط Christopher Yost ( Thor: Ragnarok ) نوشته شده است، بر اساس انیمه ژاپنی تحسینشده به همین نام ساخته شده و توسط استودیو Sunrise Inc ساخته شده است. سریال نتفلیکس در سال 2071 اتفاق میافتد و ماجراهای گروه کوچکی از شکارچیان جوایز – معروف به "گاوچران" – را دنبال میکند که در تلاش برای شکار فراریان تحت تعقیب در اطراف کهکشان با سفینه فضایی خود، Bebop هستند.
بازیگران سریال توسط جان چو ( پیشتازان فضا ، هارولد و کومار برو به قلعه سفید ) در نقش اسپایک اشپیگل، شخصیتی مرموز که از گذشته خونین خود فرار می کند، رهبری می شود. مصطفی شاکر ( لوک کیج ) در نقش جت بلک، یک پلیس سابق و کاپیتان بی باپ. و دانیلا پیندا ( دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ) در نقش فی ولنتاین، یک شکارچی جایزه فراموش شده که تلاش میکند سرنخهایی درباره تاریخ فراموش شدهاش پیدا کند. الکس هاسل ( پسرها ) به عنوان رئیس جنایتکار وحشیانه ویسیوس و النا ساتین ( فرشته عجیب ، توئین پیکس ) در نقش جولیا، یک زن کشنده که در زندگی هر دوی اسپایک و ویسیوس در هم تنیده شده است، به آنها ملحق می شوند.
در طول فصل 10 قسمتی اول سریال، خدمه Bebop یکی پس از دیگری به دنبال انعام میروند، در حالی که با مشکلات ناشی از گذشته آشفتهشان دست و پنجه نرم میکنند – از جمله شرکای سابق (اعم از عاشقانه و حرفهای)، قاتلان مرگبار، و ویرانگر. رازهایی که پنهان نمی ماند در حالی که سریال لایو اکشن در همان ابتدا از همتای انیمیشنی خود نشانههای بصری و روایی زیادی دریافت میکند، با شروع فصل از قوس داستانی منبع اصلی فاصله میگیرد و شخصیتهای اصلی را در مسیرهای جدیدی قرار میدهد و اساس داستانهای آینده را میسازد. در دنیای سریال اتفاق می افتد.
ژوپیتر جاز
به اعتبار خود، Cowboy Bebop با یک یادداشت خوب شروع می کند – هم به معنای واقعی و هم مجازی. این مجموعه هوشمندانه ترکیبی از ژانرهای موسیقی را ارائه می دهد که لحن هر قسمت را تعیین می کند، تقریباً به همان روشی که انیمه الهام گرفته از آن از انواع موسیقی جاز، هوی متال و حتی موسیقی کانتری برای ایجاد فضایی منحصر به فرد برای هر فصل استفاده می کند. ماجراهای خدمه Bebop. این یکی از عناصر اصلی سریال است که الهامبخش آن بوده است، و اقتباس لایو اکشن آن کار خوبی را انجام میدهد تا همان همافزایی بین صدا و دید را در بسیاری از قسمتها ایجاد کند.
اپیزود اول این مجموعه همچنین یک پایه بصری عالی برای Cowboy Bebop ایجاد می کند ، که در همان پالت رنگ روشن استفاده می شود که توسط انیمه برای شخصیت ها و دنیایی که در آن زندگی می کنند استفاده می شود. دنیای کابوی بی باپ در محیط خاکستری، سخت و با لبه های سخت و نئون نقطه گذاری اکثر داستان های سایبرپانک (و سایبرپانک مجاور) وجود ندارد، و لباس، طراحی صحنه و انتخاب رنگ در مجموعه لایو اکشن همگی منعکس کننده هستند. آن زیبایی شناسی منحصر به فرد
در طول 10 قسمت اول خود، Cowboy Bebop همچنین سکانسهای اکشن تاثیرگذاری را ارائه میکند، که چو در صورت فرصت، هر ذره قهرمان اکشن به نظر میرسد. و حتی زمانی که اکشن خارج از صفحه نمایش یا از طریق استفاده زیاد از عناصر جلوه های بصری انجام می شود، ترکیب رنگ و موسیقی که هر صحنه را پر می کند تماشای آن ها را سرگرم کننده می کند.
با این حال، در حالی که کابوی بی باپ بسیاری از کارها را به درستی انجام می دهد – یا با توجه به دشواری ترجمه انیمیشن به دنیای لایو اکشن، به درستی که می توانیم امیدوار باشیم – برای جبران کمبودهای مجموعه کافی نیست.
سیارک بلوز
جالب است که ببینیم مخاطبان ناآشنا با منبع اصلی چگونه به فیلم لایو اکشن Cowboy Bebop واکنش نشان خواهند داد که بین تقلید بردهوارانه از انیمه و بردن شخصیتها به مسیرهای جدید اختلاف نظر دارد.
وقتی سریال قبلی را انجام میدهد، به نظر میرسد که سریال برای بالا بردن فلش و تماشای سریال انیمیشنی کمی راضیتر از آن است و در عین حال تفاوتهای ظریف، وزن احساسی و طنز مرتبط انیمه آغشته به شخصیتها و داستانهایشان را نادیده میگیرد. Spike، Faye، و بقیه شخصیتهای اصلی سریال لایو اکشن در رد و بدل کردن شوخیهای شوخآمیز و ژستهای جالب و جذاب عالی هستند، اما در غیر این صورت آنقدر خالی هستند که نمیتوانند به آنها اهمیت بدهند یا با آنها ارتباط معناداری برقرار کنند.
فقدان حضور مشخص و متقاعدکننده شخصیتها در داستانهای خود، زمانی آشکارتر میشود که کابوی بیباپ از منبع خود دور میشود.
از آنجایی که سریال لایو اکشن از انیمه فاصله میگیرد و آشنایی طرفداران با شخصیتها امکان بازگشت به آن وجود ندارد، به طرز دردناکی مشخص میشود که خدمه Bebop و بازیگران دیگر چقدر توسعه نیافتهاند. اسپایک، جت، فی و بقیه شخصیتها جدا از آنچه قبلاً در مورد آنها میدانیم، در روایت خودشان احساس میکنند که بیهدف هستند، از یک نقطه داستان به نقطه دیگر منتقل شدهاند، و به گونهای به هم متصل شدهاند که هرگز واقعی یا به اندازه کافی تعریف نشده است. .
و بدون عمق، شوخ طبعی و قلبی که باید روابط شخصیتها با یکدیگر و اهدافشان را مشخص کند، کابوی بیباپ به طرز شگفتانگیزی احساس توخالی میکند که خدمه بیباپ را از یک مأموریت به ماموریت دیگر میبرد.
همدردی برای شیطان
با توجه به تحسینبرانگیز بودن سریال اصلی Cowboy Bebop ، اقتباس لایو اکشن نتفلیکس همیشه روزهای سختی را برای برآورده کردن انتظارات از آن سپری میکرد.
اگرچه میتواند بسیاری از عناصر سطحی مرتبط با مواد منبع خود را ارائه دهد، اما لایو اکشن کابوی بیباپ هرگز نمیتواند روح داستانی را که الهامبخش آن است بیابد یا آنچه را که لازم است برای ایجاد داستان و هسته احساسی خود انجام دهد. و بدون این پایه، تمام جلوههای بصری زیبا، مجموعههای رنگارنگ، لباسها و انتخابهای رنگی هوشمندانه در نهایت به دکوراسیونی فانتزی تبدیل میشوند تا تجربهای توخالی.
حتی زمانی که به طرز ناامیدکنندهای از چیزی که میخواهیم از آن ببینیم کم است، Cowboy Bebop هنوز پتانسیل زیادی از خود نشان میدهد. نتیجهگیری فصل اول به چیزهای جذابی در آینده اشاره میکند، اما احتمال دیدن آنها به این بستگی دارد که آیا تماشای سطح سریال برای جبران خلا موجود در هسته آن کافی است یا خیر.
سریال لایو اکشن Cowboy Bebop در 19 نوامبر در نتفلیکس پخش می شود.