بررسی Dying Light 2: Stay Human: صحبت کمتر، دراپ‌کیک‌های بیشتر

Dying Light 2: Stay Human مدت‌هاست که از راه رسیده است و تلاش‌های چندین ساله انجام شده برای آن واقعاً نشان می‌دهد. دنیای آن یک زمین بازی پارکور با دقت ساخته شده است، جایی که من، در 30 ساعت بازی عجیبم، از دویدن در آن لذت برده ام. این جایگاه فرنچایز Dying Light در دریای رو به رشد بازی های زامبی است. حرکت و جهان آن بی بدیل است – و انداختن یک زامبی از پشت بام نیز بسیار سرگرم کننده است.

اما این آغاز و پایان همه چیز جالب در Dying Light است که ماجراجویی مبتنی بر روایت Dying Light 2 را بیش از پیش گیج کننده می کند. این بازی به جای تمرکز بر مبارزه آزاد و زامبی، داستانی گل آلود را ارائه می‌کند که با شخصیت‌های بیش از حد غیرجالب بار شده است و آن را در کانون توجه قرار می‌دهد.

Dying Light 2 یک بازی فوق العاده برای بازی است، اما گوش دادن به صحبت های شخصیت های آن سریعتر از کف کفش های شخصیت اصلی از بین می رود.

از دست دادن کنترل

پس از بازی اصلی ، Dying Light 2 بازیکنان را با کفش‌های کتانی پوشیده از Aiden Caldwell قرار می‌دهد. او یک زائر است، یک سرگردان بین معدود سکونتگاه های انسانی باقی مانده در جهان، که به دنبال خواهر گمشده خود می گردد. این او را به شهر ویلدور می‌آورد، جایگاهی برای Dying Light 's Harran، هرچند که با آخرالزمان معاشقه نمی‌کند، اما بیش از یک دهه است که در عواقب آن زندگی می‌کند.

ساختمان ها در Dying Light 2 می سوزند.

از همان ابتدا، Dying Light 2 بسط همه چیز از Dying Light اصلی است. شهر ویلدور یک ورزشگاه جنگلی بزرگتر و بزرگتر از هران است. بازیکنان می توانند شخصیت خود را از طریق یک سیستم تراز RPG شخصی سازی کنند و سلاح هایی را که از خرابه های شهر به هم چسبانده شده یا به هم جوش داده شده اند تغییر دهند. همچنین به این معنی است که داستان بازی، که آیدن را در میان درگیری بین دو جناح قرار می دهد، نقش بزرگ تری ایفا می کند.

در حالی که ممکن است به گروه‌ها اهمیت ندهید، و حتی می‌توانید یک نسخه بسیار خودمحور از Aiden را بازی کنید، کار کردن با آن‌ها باعث می‌شود که بازیکنان واقعاً چگونه Villedor را تغییر می‌دهند. با کشتن زامبی ها و دویدن آزادانه تا بالای یک برج آبی، روشن کردن برق برای یک منطقه، یا به سادگی ادعای یک آسیاب بادی ناقص، بازیکنان می توانند قلمرو خود را به هر گروه واگذار کنند. با آن زمین جدید تحت کنترل خود، بازماندگان دستیارهای پیمایشی را راه اندازی کردند، مانند زیپ لاین یا کیسه های هوا که آیدن را چند ده فوت بالاتر می برد. از سوی دیگر، حافظان صلح بر اصلاحات دفاعی در شهر تمرکز می‌کنند و اولین آنها بمب‌گذاری‌های خودروهای بمب‌گذاری شده پراکنده است.

دادن این مناطق به هر جناحی، افق شهر را تغییر می دهد. نجات‌یافته‌ها پشت بام‌ها را به مزارع تبدیل می‌کنند، در حالی که حافظان صلح، قلعه‌های فلزی عظیم با رنگ آبی را برپا می‌کنند. تفاوت بین شهر در ابتدای بازی و زمانی که بازیکنان به پایان داستان بازی می‌رسند، قابل توجه است و کل مناطق را از بایر به پر از زندگی تغییر می‌دهد، چه صلح‌آمیز باشد و چه نظامی.

فرانک در Dying Light 2 یک آبجو به بازیکن می دهد.

اما جناح‌ها، و مهم‌تر از آن رهبران جناح، اهمیتی نمی‌دهند که آنها را از قلمرو گرسنگی بکشید. داستان و گیم پلی بازی کاملاً از هم جدا شده اند و این دو هرگز روی یکدیگر تأثیر نمی گذارند. در عوض، گروه‌ها به انتخاب‌هایی که بازیکنان در طول ماموریت‌های داستانی انجام می‌دهند اهمیت می‌دهند. به عنوان مثال، دادن دسترسی به یک گروه به آنتن رادیویی زمانی که شما آن را به دیگری قول داده بودید، به این معنی است که در مورد افرادی که به شما کوئست‌ها می‌دهند، یک محور سخت خواهید گرفت.

موارد دیگری وجود دارد که انتخابی که انجام می دهید به نتیجه نمی رسد. گهگاه، Dying Light 2 تصمیم می گیرد که در حالی که ممکن است چیزی را به قصد کمک به یک گروه یا جناح انتخاب کرده باشید، اما در واقع برعکس می شود. در چند نقطه، من یک انتخاب کردم، زیرا بازی باعث شد به نظر برسد که این همان کاری است که می‌خواستم انجام دهم، و در نهایت برعکس آن را به من داد. این در کل بازی ادامه داشت و در نهایت منجر به پایانی شد که واقعاً نمی‌خواستم.

با وجود این، من خیلی از پایان بازی ناراحت نبودم. در عوض، به خاطر اینکه چقدر خوب با بقیه تجربیات آیدن ردیابی شد، اذیت شدم. داستان Dying Light 2 به اندازه برخی از ساختمان‌های متروکه بازی است. پر از حفره‌های داستانی و شخصیت‌های ضعیف نوشته شده است، اوج‌های بسیار کمی در هیجان در ماموریت‌های داستانی اصلی بازی یافت می‌شود. در پایان، من احساس کردم که شهر Villedor شخصیت بیشتری نسبت به NPC های بازی دارد. این فیلم فرسوده، قدیمی و پر از داستان‌گویی محیطی است که بسیار فراتر از سریال‌های اواسط دهه 2000 است که بین شخصیت‌های Dying Light 2 پخش می‌شود. و این تنها چیزی است که من واقعاً احساس می کردم در طول بازی بر آن کنترل دارم.

پاهای خشم

در بین ماموریت‌های Dying Light 2 ، بازیکنان می‌توانند در اطراف ویلدور بدوند، با ساکنان آن – چه مردگان و چه زنده‌ها – بجنگند و فعالیت‌های مختلف را انجام دهند. اجازه دهید ابتدا این موضوع را کنار بگذارم: مبارزه در Dying Light 2 نسبتاً ساده است. از ابتدای بازی، شما اسلحه‌ها را به سمت دشمنان می‌چرخانید و حملات آن‌ها را متوقف می‌کنید تا یک ضربه قدرتمند را انجام دهید، جایی که پشت یک بدجنس حیرت‌زده را پرتاب می‌کنید. خارج از آن، مبارزه در طول بازی خیلی پیشرفت نمی کند.

با سیستم تسطیح RPG ، بازیکنان می توانند توانایی های جدید پارکور و قدرت را باز کنند، اولی دویدن در شهر را آسان تر می کند و دومی کشتن هر چیزی را که در شهر زندگی می کند آسان تر می کند. من در نهایت به سرمایه گذاری هنگفتی در مسیر پارکور پرداختم، عمدتاً به این دلیل که نمی توانستم فرصتی را برای دویدن از روی دیوارها از دست بدهم.

اما یک مهارت بسیار مهم در درخت قدرت وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت: ضربه زدن. این حرکت در اولین Dying Light جزء اصلی بود و همچنان در اینجا وجود دارد. این اتفاقاً بهترین بخش این بازی است. بیشترین لذت را در Dying Light 2 خواهید داشت که هر آنچه را که انتخاب می کنید، از زامبی ها گرفته تا راهزنانی که تصمیم می گیرند بین شما و یک دیوار میخ دار بایستند. Techland می‌تواند (و باید) یک بازی بسازد که حول محور چیزهای dropkicking باشد، بدون داستان پیوست، زیرا فوق‌العاده خواهد بود.

با حفاری بیشتر در قلمرو RPG، Dying Light 2 دارای یک سیستم کاردستی و دنده قوی است، با قطعات مختلف زره که از ساخت‌های مختلف پشتیبانی می‌کنند. اگر بازیکنی هستید که جنگیدن با سلاح های یک دست را دوست دارد، زره های brawler به شما پاداش هایی در این زمینه می دهد. بازیکنان تانکی که می خواهند از یک سلاح دو دستی استفاده کنند و از آسیب دوری کنند که انگار چیزی نیست، می توانند زره مناسب برای آن ساخت پیدا کنند.

رها کردن دو زامبی در Dying Light 2.

این تجهیزات، همراه با اجزای ساخت، در سراسر جهان Dying Light 2 یافت می‌شوند، اما در Dark Zones بازی رایج‌تر هستند. در کنار ناهنجاری‌های GRE (مینی رئیس‌هایی که فقط در شب می‌توان با آن‌ها مبارزه کرد) و مجموعه‌ای از سایت‌های متروکه دیگر، مناطق تاریک دلیلی هستند که باید در شب بیرون بروید، زمانی که شهر ویلدور خطرناک‌تر می‌شود. مردگان ارواح بعد از غروب خورشید به تعداد بیشتری در خیابان ها پرسه می زنند، و افراد آلوده خاص، مانند Howlers، احتمالاً دنباله های تعقیب و گریز را آغاز می کنند که در آن بازیکنان باید از یک بسته Biters به ​​نزدیک ترین منطقه امن بدوند.

مناطق تاریک و سایر فعالیت‌های شبانه این خطر را با پاداش‌های زیادی متعادل می‌کنند. مناطق تاریک مملو از اشیاء با ارزش، مواد ساخت و ساز و بازدارنده‌ها هستند، منبع جدیدی که به بازیکنان اجازه می‌دهد سلامت و استقامت کلی خود را افزایش دهند. GRE Anomalies به بازیکنان پاداش می دهد. این دوباره بخشی از Dying Light است که در Dying Light 2 گسترش یافته است و بازی برای آن بهتر است. شب چیزی نیست که بازیکنان باید از آن اجتناب کنند، بلکه فرصتی برای برخی از چالش‌های هیجان‌انگیزتر بازی است.

Co-op یک راه عالی برای افزایش تجربه است ، هرچند فقط کمی. بازی کردن با دوستان می‌تواند باعث شود که بازی معمولاً جدی به یک آشفتگی پر هرج و مرج از چندین Aiden تبدیل شود که همگی سلاح‌های خود را به سمت دشمنان تاب می‌دهند. اگرچه این یک تجربه کامل نیست. در طول مدتی که با برخی از توسعه دهندگان بازی به صورت co-op بازی می کردم، بارها از بازی بوت می شدم و دشمنان بیش از یک بار از جمله یک مینی باس GRE Anomaly به زمین افتادند.

از تعادل خارج شده است

در مجموع، Dying Light 2 یک تجربه دائماً در حال نوسان است، که بخشی از آن به خاطر داستان ضعیف بازی و در نهایت مبارزات قدیمی و همچنین تعداد زیادی باگ است. در چند نقطه در طول مدتی که با Dying Light 2 کار می کردم، مجبور شدم بازی را به طور کامل مجدداً راه اندازی کنم زیرا مشکلی وجود داشت که باعث می شد NPC ها اصلاً با من صحبت نکنند.

هاکون در Dying Light 2 با بازیکن صحبت می کند.

همچنین با مسائلی برخورد کردم که آیدن به هیچ چیز دست نمی‌زد، دشمنان در جای خود یخ می‌زدند و زامبی‌ها به من حمله نمی‌کردند. تا حد زیادی بدترین باگ زمانی بود که من دچار softock می شدم، اگرچه باید تا زمان راه اندازی بازی برطرف شود. با این حال، این مسائل حتی بیشتر از کل تجربه دور کردند و لایه‌ای از ناامیدی را پشت سر گذاشتند.

Dying Light 2 که با داستانی بی‌درخشش پر از انتخاب‌های گمراه‌کننده و شخصیت‌های غیرقابل تحمل همراه است، با جهان و مبارزاتش همراه است، اما حتی در آن زمان، هر دو در نهایت کهنه می‌شوند. در پایان بازی، احساس نمی‌کردم که باید قلمروهای دیگری را برای هر دو جناح باز کنم و مبارزه تکراری شده بود.

در حالی که شروع کار من با Dying Light 2 سرگرم کننده بود و از آشنا شدن با جهان و سیستم های مختلف آن لذت می بردم، زمانی که با هر کدام آشنا شدم، خسته کننده بودند. ایده‌هایی در Dying Light 2 معرفی شده‌اند و به ندرت تکامل می‌یابند، و اکثر سیستم‌ها، از جنگ تا کاردستی، روتین می‌کنند. پارکور با افزودن پاراگلایدر و قلاب گیره‌دار تغییر می‌کند، اگرچه هیچ‌کدام باعث نمی‌شوند که کل تجربه متفاوت باشد.

برداشت ما

Dying Light 2: Stay Human بیشتر شبیه همین است، نوعی نامه عاشقانه از طرف Techland به طرفداران Dying Light اصلی. بازیکنان می‌توانند دنیای بزرگ‌تری را با زامبی‌های بیشتر کاوش کنند، در یک داستان بزرگ‌تر شرکت کنند و شخصیت خود را با مکانیک‌های RPG قوی‌تر تغییر دهند. با این حال، هیچ چیز در Dying Light 2 فرمول بازی را به شکل معناداری تکامل نمی دهد. پس از 30 ساعت زمان برای شکست دادن، من عملاً همه چیزهایی را که بازی برای ارائه داشت بعد از 15 دیدم. در حالی که بازی به خودی خود شروع به سرگرمی می کند، متوقف می شود، با قسمت های بسیار کمی هیجان انگیز، و در واقع تکمیل بازی به یک اسلگ تبدیل می شود.

آیا جایگزین بهتری وجود دارد؟

طرفداران بازی های کلاسیک زامبی پر از غم و جرات باید Back 4 Blood را امتحان کنند. این در Xbox Game Pass موجود است و با برخی از دوستان بهترین است.

چقدر طول می کشد؟

Dying Light 2 تمام 30 ساعت طول کشید تا کامل کنم، اگرچه هرکسی که برای پشت سر گذاشتن داستان اصلی عجله داشته باشد می تواند آن را در 20 ساعت شکست دهد. اگر می خواهید همه کارها را در بازی انجام دهید، همه مهارت ها را باز کنید و هر فعالیتی را کامل کنید، ممکن است طول بکشد. تا 100 ساعت (اگرچه Techland ادعا می کند که می تواند تا 500 ساعت طول بکشد).

آیا باید آن را بخرید؟

آره. اگرچه سرعت آن به سمت پایان کاهش می یابد، حلقه اصلی گیم پلی Dying Light 2 به اندازه کافی سرگرم کننده است که هر کسی بتواند حداقل برای چند ده ساعت از آن لذت ببرد.

Dying Light 2 با پلی استیشن 5 و تلویزیون هوشمند Insignia F30 4K آزمایش شد.