The Walking Dead: Daryl Dixon جدیدترین در مجموعه ای از اسپین آف های The Walking Dead است که این فرنچایز را به مناطق جدیدی که قبلاً کشف نشده بود گسترش می دهد. این یکی روی شخصیت مورد علاقه طرفداران داریل دیکسون (نورمن ریدوس) تمرکز دارد، یکی از معدود افرادی که در کتاب های مصور وجود نداشت اما صرفا برای نمایش خلق شد. او به طور مرموزی در پاریس به پایان می رسد و یک محیط کاملاً جدید و یک زبان اصلی جدید برای سریال (نگران نباشید، زیرنویس وجود دارد) همراه با تعداد زیادی بمب اف (بدون محدودیت زبان در این نمایش!) و یک Last of ارائه می کند. ما مانند سفر.
او چگونه به آنجا رسید، چه اتفاقی افتاد، و چه چیزی برای فصل دوم تایید شده در انتظار است؟ با یک افشای عظیم در پایان، چیزهای زیادی برای دوست داشتن و منتظر ماندن در مورد The Walking Dead: Daryl Dixon وجود دارد.
برخوردهای اولیه در فرانسه
داستان با سرازیر شدن داریل در ساحل فرانسه آغاز می شود. بعداً مشخص شد که در تبادل کار (احتکار واکرها برای آزمایش) با سوخت برای موتور سیکلت خود، داریل با گروهی از افراد بدجنس که او متهم به قتل یک جوان ترسو و بی گناه کرده بود، درگیر شد. او را قفل کردند و رها کردند تا بمیرد، اما داریل کسی نیست که بیکار بنشیند. او و هم سلولیاش نقشهای برای فرار، پایین کشیدن کارگران کشتی و سوار شدن بر قایق به محل امن کشیدند. با این حال، در طول غوغا، مرد دیگر توسط پیادهروها بلعیده شد، در حالی که داریل به سمت دریا افتاد، جایی که او به نحوی شنا کرد تا ایمن شود. تا آن زمان، او قبلا از آب های بین المللی عبور کرده بود.
او با یک زن جوان خوب و یک مرد مسن روبرو می شود، اما سربازان خشمگین به آنها حمله می کنند. بار دیگر، شانس با داریل است و او توسط راهبه ای به نام ایزابل (کلمنس پوسی) نجات می یابد. او از او مراقبت میکند و آنچه را که از او میخواهد فاش میکند: پسر جوانی به نام لورن (لوئیس پوچ سیگلیوززی) در صومعه زندگی میکند که به اعتقاد او مسیح است. بعداً مشخص شد که او برادرزاده اوست: خواهرش درست زمانی که لوران به دنیا میآمد درگذشت و تبدیل شد، که او معتقد است او را به یک نوزاد معجزهآسا تبدیل میکند که قرار است دنیا را نجات دهد. او می خواهد او را به یک کمون امن به نام The Nest برساند که در آن او بتواند کار خدا را انجام دهد و برای دنیای جدید آماده شود.
با این حال، داریل علاقه ای به کمک ندارد. وفادار به سبک خود، او هیچ دلبستگی نمی خواهد. او فقط می خواهد به خانه برگردد (قبل از اینکه به ناچار دوباره ترک کند). اما وقتی مردان یونیفرم پوشی که برای زن مسئول کشتی کار می کنند به دنبال داریل هستند و به صومعه حمله می کنند و منجر به مرگ بسیاری می شود، او احساس مسئولیت می کند. او در این یک کار به او کمک می کند، اما بعد می رود.
افرادی که ملاقات می کنند
مانند هر سریال Walking Dead، قهرمانان داستان در سفر خود با افراد زیادی روبرو می شوند. از یک پیش دبستانی پر از کودکانی که به طور معجزه آسایی به تنهایی زنده می مانند تا یک رهبر ارکستر موسیقی که دیوانه شده است (از واکرها به عنوان گروه نوازندگان شاد خود استفاده می کند)، هیچ کدام کمک زیادی نمی کنند. اما آنها به داریل فرصتی میدهند تا سلاح جدید انتخابیاش، یک گرز زنجیرهای را امتحان کند و داریل را با یک آمریکایی دیگر بسیار شبیه به مردی که قبلا بود، رودررو کند. وقتی مرد نژادپرست و نادان از او التماس میکند که به او اجازه دهد به خانوادهاش برگردد که نمیداند احتمالاً مدتهاست که از بین رفته است، داریل غر میزند: «من برادرت نیستم».
آنها سرانجام با گروهی از شبکه ایزابل در پاریس متحدان مفیدی پیدا می کنند. به نوعی، آنها در یک بار زیرزمینی که دقیقاً از دهه 60 ساخته شده بود، با خوانندگان جاز، نوازندگان بورلسک، نوشیدنیهای جاری و غذای فراوان، قرار میگیرند. در کمال تعجب ایزابل، این مکان توسط کوین (آدام ناگایتیس)، دوست/عاشق سابق ایزابل که فکر می کرد مدت هاست مرده است، هدایت می شود. ایزابل متوجه می شود که او همچنین پدر بیولوژیکی لورن است.
اما کوین علاقه کمتری به لورن دارد و بیشتر به بازگرداندن ایزابل علاقه دارد. این باعث میشود که دزد سابق و دختر مهمانی که راهبه شده است (بله، ایزابل، یکی از جذابترین شخصیتهای سریال، چیزی بیش از حد تصور است) تصمیمی دشوار بگیرد: او از داریل میخواهد که لورن را خودش به لانه ببرد. . او باید از کارهای ناتمام مراقبت کند. اگر این کار را نکند، می داند که کوین در تعقیب او بی امان خواهد بود.
داریل دیکسون چگونه به پایان می رسد
طرفداران داریل نرم شده را می بینند که او به پدری برای لورن تبدیل می شود و با ناخدای قایق که به سمت آشیانه می روند در مورد همه چیز از رابطه او با خدا (یا بهتر بگوییم فقدان آن) و گذشته آشفته اش صحبت می کند. طرفداران یک داریل آسیب پذیر را می بینند که او با ایزابل صحبت می کند که چگونه پدربزرگش در جنگ در فرانسه جنگید و در آنجا جان باخت و در نتیجه پدرش را رها کرد. داریل معتقد است این تا حدودی دلیل غیبت پدرش برای بیشتر عمرش بوده است. این همان شخصیتی است که طرفداران توسعه شخصیت برای مدت طولانی در The Walking Dead منتظر دیدن آن بودند.
با این حال، شرایط غم انگیز منجر به دستگیری داریل می شود، جایی که او با یک سناریوی کاملاً آشنا روبرو می شود: او در قفسی مانند یک حیوان وحشی قرار می گیرد، در حالی که شهروندان مجبور به مبارزه با واکرهای برقی برای ورزش می شوند. با این حال، آنها با جنگجوی سرسخت همخوانی ندارند، که منجر به تلاش دوم می شود: او را به زنجیر کوئین که او نیز اسیر شده است، ببندید، چراغ ها را خاموش کنید، و اجازه دهید آنها با واکرها، یکی دیگر یا هر دو، آن را کنار بزنند.
شدت در این صحنه افزایش می یابد، حتی اگر طرفداران می دانند که هیچ راهی برای مردن داریل وجود ندارد. با این حال، کوین گاز گرفته می شود و در حالی که هر دو زنده می مانند، او خود را قربانی می کند تا داریل بتواند فرار کند و مطمئن شود که دریل آخرین اقدام فداکارانه خود را به ایزابل خواهد گفت. جسد احیا شده کوین بعداً به ایزابل حمله می کند و لورن را ترک می کند تا برای نجات عمه اش به زندگی پدرش پایان دهد. لورنت آرام می گوید: «می دانم که او آنجا نبود، و خدا مرا خواهد بخشید.»
آنها سرانجام به آشیانه میرسند، که به نظر میرسد مونت سنت میشل، جزیرهای جزر و مدی و کمون سرزمین اصلی در نرماندی است. این توسط یک آمریکایی اداره می شود که در دهه 90 به پاریس نقل مکان کرد. داریل به نظر می رسد و احساس می کند که در خانه است، به ساکنان آموزش می دهد تا مبارزه کنند، با لوران مسخره می کنند، و حتی کمی فرانسه یاد می گیرند: او لبخند می زند و لیوان خود را هنگام شام بالا می گیرد. داریل در حال تبدیل شدن به یک مرد تغییر یافته است، اما او هنوز آن احساس آزاردهنده ای را دارد که چیزی کم است. او باید به خانه برود.
داریل خداحافظی می کند، اگرچه هیچ کس نمی خواهد او را ترک کند. او سوار قایقی می شود که برای کمک به او برای رسیدن به خانه ترتیب داده اند. قبل از رسیدن به ساحل (و مبارزه با پیادهروهای بیشتری)، با قبرستان سربازان آمریکایی روبرو میشود. داریل دیوانه وار در میان سنگ قبرها جستجو می کند تا زمانی که سنگ قبر پدربزرگش را پیدا می کند، در حالی که به یاد زندگی گذشته خود می افتد و فداکاری پدربزرگش را می شناسد، اشک می ریزد. با این حال، درست در حالی که به ساحل نزدیک می شود، لوران از بالای تپه ای صدا می زند. پسر مخفیانه داریل را دنبال کرده است، احتمالاً امیدوار است بتواند دوست جدیدش را متقاعد کند که بماند. تصمیم داریل فاش نشده است.
یک سورپرایز نهایی
چیزی که باعث می شود داریل دیکسون ارزش انتظار را داشته باشد، صحنه آخر قبل از پخش تیتراژ است. مردی ریشو با موتورسیکلت در حال زوم کردن جاده است، ماشینی پشت سرش وزوز می کند. او می ایستد، به لاستیک ماشین شلیک می کند و اسلحه ای را بلند می کند و راننده را تهدید می کند که خودش را نشان دهد. یک کارول مو کوتاه (ملیسا مک براید) ظاهر می شود که دستش را بالا می برد و نشان می دهد که او فقط می خواهد دوستش را پیدا کند. نفس نفس زدن بله، مک براید رسماً در حال پیوستن به سریال برای فصل 2 است که از قبل تایید شده است. مرد دوچرخه سواری داریل را میبرد و او میخواهد بداند که آن را از کجا آورده است.
کارول به سرعت کنترلش را به دست میآورد، او را بیرون میزند و در صندوق عقب میاندازد. اسلحه او را به سر مرد میگیرد و از او میخواهد که نشان دهد دوچرخه را از کجا آورده است. اگر دروغ می گوید، او برنمی گردد تا او را بیرون بیاورد. با کارول قاطی نکن
تابلویی نشان می دهد که او در مین است، آخرین جایی که داریل به او گفت زمانی که قبل از رسیدن به فرانسه توانست با رادیو به خانه برود. کارول بیش از 3200 مایل از آخرین مکان شناخته شده داریل فاصله دارد، اما کاملاً امکان پذیر است که او مسیر او را تا باستیل دریا دنبال کند. یعنی اگر تصمیم داشت به آنجا برگردد.
The Walking Dead: Daryl Dixon برای فصل دوم تمدید شد.