چراغها خاموش میشوند، زنی فریاد میزند و صدای کوبندهای سکوت را میشکند. وقتی چراغ ها دوباره روشن می شوند، جسد مرده ای آشکار می شود و اتاقی پر از شاهدان شوکه شده با احتیاط به یکدیگر نگاه می کنند. کدام یک از آنها این کار را انجام داد؟ این پیشفرض تقریباً هر معمای قتل در قرن بیستم است، و فیلم جدیدی با بازی سم راکول و سائورس رونان، ببینید چگونه میروند، از این فرمول دور نمیشود. جذابترین ویژگی آن این است که چه حس دوستداشتنی یکپارچهسازی با ما دارد: قربانی بداخلاق، مظنونان سایهدار، و عمارت تاریکی که در آن همه رازها فاش میشوند.
در مصاحبه ای با Digital Trends، کارگردان تام جورج و چارلی کوپر همبازیشان در مورد جذابیت ابدی ژانر معمایی قتل، چگونگی انتخاب بازیگران کهنه کار آمریکایی و بریتانیایی در نهایت و اینکه چرا فیلم هایی از این دست در محیط های شلوغ به بهترین وجه تجربه می شوند، بحث می کنند. تئاتر پر از تماشاگران سینما که مشتاق حل این پرونده هستند.
این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح فشرده شده است.
Digital Trends: چه چیزی باعث شد شما دو نفر تصمیم بگیرید که See How They Run را بسازید؟
تام جورج: فکر میکنم چیزی که برایم جذابیت داشت فرصت ساخت فیلمی هیجانانگیز، معمایی قتل و کمدی بود. من از چالش ترکیب این عناصر با هم خوشم آمد، زیرا فکر میکنم این خطر وجود دارد که، میدانید، عناصر کمدی را بیش از حد بازی میکنید، و ریسکهای هیجانانگیز خود را از دست میدهید، و تاکید بیش از حد بر عناصر تیرهتر و لحن کمدی دارید. دور می شود
چارلی کوپر: من همیشه اسرار قتل را دوست داشتم، و این واقعیت که همین است، اما همچنین یک کمدی چیزی بود که مرا به سمت فیلم جذب کرد، زیرا درست کردن آن کار سختی است. ما بسیاری از رازهای قتل مستقیم را می بینیم، اما داشتن این تعلیق و ترکیب آن با خنده واقعاً جذاب است. و سپس با خواندن فیلمنامه، بسیار عالی بود – لحن کامل آن و شخصیت های رنگارنگ. آره عالی بود
این فیلم به نوعی یک نامه عاشقانه به آگاتا کریستی است، با نمایشنامه معروف او تله موش که یک وسیله داستان محوری و یک ژانر معمایی قتل قدیمی است. به طور خاص چه چیزی را در مورد این ژانر دوست دارید و برخی از اسرار مورد علاقه شما چیست؟
جورج: من قبل از اینکه چگونه می دوند، طرفدار معما نبودم. من فکر میکنم، مطمئناً در انگلستان، همه ما با آنها بزرگ شدهایم، چه کتابهای معمایی قتل، چه اقتباسهای تلویزیونی یا فیلمها. پس چالش این است که چگونه میتوانید در آن فضا کار جدیدی انجام دهید؟
از یک طرف، این فیلمی است که در سال 1953 اتفاق میافتد. میخواهد شبیه یک نسخه کاملاً تحققیافته از لندن دهه 1950 باشد، اما همچنین فقط از یک نوع دیدگاه مدرن کار میکند. واضح بود که این رشته معاصر در کل فیلم وجود دارد.
اولین درگیری من با اسرار قتل پوآرو بود، شخصیت آگاتا کریستی که دیوید ساچت در سریالی از دهه 80 و 90 بازی کرد. این برای من و برادرم جزء اصلی بود، و ما آنجا مینشستیم و سعی میکردیم یادداشتهایی بنویسیم تا پرونده را باز کنیم. اما، البته، اسرار کریستی کاملاً اینطور کار نمی کند.
کوپر: این یک نوع ویژگی ذاتی انسانی است که در تخیل شما یک راز را حل می کند که بسیار دوست داشتنی است. این بخشی از فرهنگ بریتانیا است، می دانید، در داستان ها و نمایشنامه ها.
قبل از ساخت این فیلم تله موش را دیده بودید؟
جورج نه، من تله موش را قبل از ساخت این فیلم ندیده بودم. قرار بود بروم و آن را ببینم، اما پس از آن یک بیماری همه گیر جهانی رخ داد که این موضوع را پیچیده تر کرد. اما در نهایت نمایشنامه را خواندم و تا زمان فیلمبرداری با آن آشنا بودم. من این را مثبت میدانم، زیرا فکر میکنم مهم این است که تماشاگران با دیدن آن نمایشنامه به این فیلم بیایند و همچنان از آن لذت ببرند.
من میخواستم این لایهی آگاهی را در مورد ژانر و جنبههای ژانر و نحوه عملکرد این نوع داستانها داشته باشم، اما همه اینها باید بر پایههای محکمی با شخصیتهای مرتبط و داستان خوب ساخته شوند. نیاز داشت که خودش کار کند. امیدواریم این لایه اضافی برای طرفداران این ژانر یا افرادی که در مرحله دوم تماشا میشوند هیجانانگیز باشد.
کوپر: نه، در واقع این کار را نکرده بودم. قبل از پیوستن به بازیگران، چیز زیادی درباره آگاتا کریستی نمیدانستم. این یکی از آن چیزهایی است که تا زمانی که به عقب برگردید و به درستی به آن نگاه نکنید، متوجه نمیشوید که چقدر میدانید، و ما آن را در طول همهگیری فیلمبرداری کردیم، بنابراین نتوانستیم نمایشنامه را ببینیم.
در این فیلم بازیگران التقاطی حضور دارند. چگونه چنین گروه بازیگران متشکل را جمع آوری کردید؟
جورج: میدانید، نکته مهم در مورد یک Whodunit این است که شما میتوانید گروه بزرگی از مظنونان و قربانیان احتمالی داشته باشید. و مارک چاپل [نویسنده] این شخصیت های درخشان را نوشته بود به طوری که پس از آن فرآیند قرار دادن بازیگران در آن قسمت ها در واقع یکی از سرگرم کننده ترین قسمت های تولید بود.
مطمئناً با Saoirse Ronan شروع شد، کسی که اولین کسی بود که برای Constable Stalker فکر کردیم. ما چند گفتگو با او داشتیم، و او وارد کشتی شد، و واقعاً از آنجا شکل گرفت. سم راکول به ما ملحق شد، سپس دیوید اویلوو، و سپس بقیه بازیگران به ما پیوستند. آنها نه تنها در نوع خود افراد باهوشی بودند، بلکه جهت روشنی به پروژه دادند. مردم میتوانستند آنچه را که ما میخواستیم انجام دهیم، ببینند یا بیشتر حس کنند.
چارلی، چگونه به ایفای نقش شخصیت خود، دنیس، پیشرو تئاتر، برخورد کردی؟ مانند هر کس دیگری در بازیگران، شما باید به عنوان مظنون یا قربانی بالقوه قابل باور باشید.
کوپر: بله، من از ابتدا این را می دانستم و فکر می کنم آنچه واقعاً برایم جذاب بود انجام کاری چالش برانگیز و کاملاً خارج از منطقه راحتی من بود. بازی کردن دنیس بسیار سرگرم کننده بود. حتما دوباره انجامش میدم
مخاطبان از این فیلم چه انتظاری باید داشته باشند؟
جورج: من فکر میکنم مخاطبان باید منتظر فیلمی باشند که هم برای طرفداران اسرارآمیز باشد و هم برای افرادی که معمولاً نمیروند و این نوع فیلمها را نمیبینند. و بالاتر از همه، من فکر می کنم این فیلمی است که باید با گروهی از مردم تماشا کرد، چه در خانه یا ترجیحاً در تئاتر. فراموش کردن لذت خندیدن با تماشاگر بسیار آسان است. من فکر می کنم این یک چیز ضروری اجتماعی است که ما در این دو سال گذشته از دست داده ایم. و این نوع از فیلمها قبلاً در بریتانیا بسیار ساخته میشد: درامهای جنایی تاریک با رنگهای کمدی.
کوپر: ببینید چگونه می دوند فقط یک ساعت و نیم فرار خالص است. این فرصتی است که واقعاً جذب دنیای وست اند لندن در دهه 1950 شوید، که بسیار دوست داشتنی است زیرا فیلمبرداری بسیار خوب است. لباس ها شگفت انگیز هستند و صحنه ها غیر واقعی هستند. بنابراین، این یکی از آن فیلمهایی خواهد بود که فکر میکنم شما به سینما نگاه میکنید و فقط به این فکر میکنید که «من واقعاً میخواهم چند ساعت دیگر به آن دنیا برگردم» که واقعاً خوب است. من آن را دوست دارم زمانی که این اتفاق می افتد. و باز هم، می دانید، در خالص ترین شکل خود، این یک راز قتل کلاسیک است که همه دوست دارند آن را تماشا کنند.
ببینید چگونه آنها را اجرا می کنند در حال حاضر در سینماهای منتخب پخش می شود.