اصطلاحات «تاریک»، «ریگ»، «زمیندار» و «واقعگرایانه» معمولاً هنگام اشاره به سرمایهگذاریهای تئاتری تحسینشده اخیر بتمن به کار میروند. اینها تحولات جدیدی برای یک فیلم بتمن نیستند، اما از آنجایی که کریستوفر نولان با سه گانه شوالیه تاریکی شهرت این ابرقهرمان را از اواسط تا اواخر دهه 90 نجات داد، این صفت ها برای یک فیلم لایو اکشن جدید عملاً اجباری هستند. پس از انتشار پر سر و صدای DCEU و تبدیل فیلمنامه اصلی بن افلک به یک ریبوت، مت ریوز، کارگردان/همکار نویسنده ( کلورفیلد ، جنگ برای سیاره میمون ها) وظیفه بزرگی در ارائه دلایلی به مخاطبان داشت که به اجرای سوم اهمیت دهند. قهرمان شکنجه شده در 10 سال – و او با بتمن به رهبری رابرت پتینسون تحویل می دهد.
ریوز و پیتر کریگ ( شهر ، پسران بد برای زندگی ) مطمئناً بدترین برداشت ها را از گوشه شوالیه تاریکی در دنیای دی سی جمع آوری کرده اند، اما بی هدف نیست زیرا ژانر ابرقهرمانی را با جنایی-نوآر هیجان انگیز پیوند می دهد. اسرار زودیاک و هفت دیوید فینچر. اینها ارجاعی است که منتقدان بیشماری پس از دیدن بتمن به آنها اشاره کردهاند، اما دلیل خوبی دارد زیرا عناصری از آن فیلمها را از نظر آنتاگونیست – ریدلر دلخراش پل دانو – و در کل ژانر وام گرفته است. و حتی در میان این همه تلخ و ریگ، بتمن هرگز جنگل را برای درختان در ارائه یک راز قتل جذاب که هنوز هم قهرمان غم انگیزش را مجبور می کند تا نور مدفون در سایه های شهر گاتهام را پیدا کند، از دست نمی دهد.
بیرون آوردن بزرگترین کارآگاه جهان
«بتمن» و «بازگشت بتمن» مورد علاقه طرفداران تیم برتون، و همچنین اختراع مجدد تئاتری تحسینبرانگیز ابرقهرمان غمانگیز در سهگانه شوالیه تاریکی نولان، بهطور مسلم موفق بودند، اما هیچ یک از کارگردانها به یکی از مهمترین – اما نادیده گرفتهشده – ویژگیهای منبع توجه نکردند. مواد بتمن در سال 1939 در کمیک های کارآگاه شماره 27 از دریچه داستان های جنایی پرمخاطب شروع به کار کرد، و تجسم تاریک ریوز از این شخصیت سرانجام لقب "شوالیه تاریکی" او را با نام "بزرگترین کارآگاه جهان" متعادل می کند. در حالی که داستان هنوز با سکانسهای اکشن هیجانانگیزی همراه است، داستان یک فیلم پلیسی-هیجانانگیز پیچیده نوشته شده است، با یک شخصیت شرور در مقابل بتمن پتینسون که ارزش امتحان کردن استعداد او را دارد.
به آن حریف شایسته، برای فرضیه و ژانر فرعی The Batman ، با یک Riddler که با مضمونی با مضمون قاتل زودیاک، عقده حقارت بمباران و خشمگین را از بین می برد، تجسم مجدد مناسبی داشت. عملکرد دانو را نمی توان به اندازه کافی به خاطر اینکه چقدر با ابهت، شوم، و آشفته و آزاردهنده می تواند ریدلر را بسازد – حتی زمانی که او از نظر فیزیکی در صحنه نیست و ماسکی با نوار چسب مجرای عجیب و غریب به چشم دارد، ستایش کرد. با توجه به اینکه آخرین نسخه تئاتر لایو اکشن، نسخه دیوانه جیم کری در Batman Forever بود، این نسخه نفسی تازه برای یک محیط مدرن و زمینی خواهد بود.
ولگردی و قانونی شکنی ریدلر در قتل، بدترین ها را در شهر گاتهام به ارمغان می آورد و محدودیت های فیزیکی و ذهنی قهرمانان را به چالش می کشد، در حالی که آناتومی فساد سیستمیک را تشریح می کند. این به وضوح بر خود بتمن تأکید می کند، زیرا ما اقتباسی از شخصیتی داریم که هیچ علاقه ای به بروس وین ندارد. "شخصیت" عمومی به سختی عمومی است و صرفاً به عنوان یک کشتی برای انجام تلاش های شبانه صلیبیون Caped برای انتقام عمل می کند.
پتینسون به طرز ماهرانه ای بر روح شکنجه شده بروس وین در صحنه های بیرون از لباس بتنی تاکید می کند که هیچ بازیگر دیگری چنین نکرده است. و بیش از هر فیلم دیگری، پتینسون این کار را از طریق جانوری که هویت بتمن است انجام می دهد. این بسیار بتمنی است که در تلاش برای ایجاد تعادل مناسب بین ترس افسانهای شبانه دنیای اموات جنایتکار و الهامبخشی قهرمانانه برای نادیده گرفته شده گاتهام است – همه اینها در حالی که یاد میگیرد اجازه دهد بروس وین بیشتر وارد شود.
یک شهر گاتهام با نبض
طرفداران کهنه کار بتمن و دی سی کامیکس اغلب به شما می گویند که شهر گاتهام چیزی فراتر از لباس پوشیدن صحنه است. ریوز در انتخاب لوکیشنها برای فیلمبرداری بتمن (گلاسکو، لیورپول و لندن به عنوان مکانهای اصلی فیلمبرداری) موفق میشود شهری گاتهام بسازد که از دیدگاه گوتیک و تلطیفشدهی فوقالذکر برتون، زندهتر و شبیه یک شخصیت احساس میشود. اعتبار آن به جهان سازی طبیعی و یکپارچه ریوز می رسد، از جمله شخصیت هایی که در آن زندگی می کنند.
این چیزی است که باعث می شود بازیگران نقش مکمل شخصیت های اطراف بتمن، از جمله سلینا کایل/زن گربه ای قطعی زوئه کراویتز و اسوالد کوبلپوت/پنگوئن متحول کننده کالین فارل، بسیار مهم باشند. کراویتز بهویژه تعادل و چشمانداز فوقالعادهای را بهعنوان زن گربهای اولیه به ارمغان میآورد، با بتمن تونلآمیز و آسیبدیده پتینسون که هنوز بیشتر نگران این است که یک سلاح و نیروی طبیعی باشد. او به بروس کمک میکند و او را وادار میکند تا تصویر بزرگتر را ببیند، اما به همان اندازه مهم، او هویت خود را بهعنوان یک شخصیت برجسته بر اساس شایستگیهای خودش حفظ میکند. سلینا در سرتاسر فیلم دارای شخصیت پرطنین عاطفی است، در حالی که با بتمن پویایی الکتریکی را حفظ می کند.
در همین حال، رئیس اوباش جدید فارل، به طرز جذابی شرورترین شخصیت فیلم است، و ثابت می کند که – ظاهرا – می توانید یک پنگوئن واقعی واقعی داشته باشید که شبیه به همتای کمیک خود است. او به عنوان دلسوز معرفی شده است، با این حال برخی از دوزهای خوش ذوق (و خوشایند) تسکین کمیک را نیز ارائه می دهد. حضور او در طرح کلان چیزها نسبتاً جزئی است، اما نقش پنگوئن در داستان به نحو احسن انجام می شود.
خود گاتهام به عنوان یک شخصیت مکمل طرح اسرار آمیز گسترده است زیرا دومی به طور طبیعی قطعاتی از افسانه های این جهان را معرفی می کند. هیچ چیز اجباری به نظر نمی رسد، با هر ذره اطلاعات مربوط به دسیسه های سایه شهر که در صورت نیاز معرفی می شوند. به همین ترتیب، برای کسانی که از افسانههای بتمن آگاهی ندارند، آنچه به مخاطبان نشان داده میشود و گفته میشود زیاد یا گیجکننده نیست.
همه اینها به افزایش زمان اجرای بتمن کمک می کند، که با دو ساعت و 47 دقیقه سنگین (به استثنای تیتراژ)، نمی توان آن را نادیده گرفت. در حالی که ممکن است برخی احساس کنند که این مدت طولانی است، یکی از نقاط قوت فیلم سرعت آن است. هیچچیز خاصی احساس نفخ نمیکند، با هر صحنهای که با سرعتی تند حرکت میکند و قبل از انتقال به صحنه بعدی، چیزی مهم و جذاب در جریان است.
زیبایی در تاریکی
البته از نظر بصری، باید از هنری که گریگ فریزر، فیلمبردار پشت دوربین به ارمغان می آورد، تشکر فراوان کرد. هر شات برای نشان دادن درخشش تیره و تار گاتهام سیتی، با نورهای نئونی زندگی شبانه شهر، قاب گرفته شده است. به طور مشابه، آهنگ باشکوه مایکل جیاکینو، آهنگساز، ترکیبی دوستداشتنی از فیلمهای لایو اکشن گذشته بتمن و بیانتها Batman: The Animated Series، بهویژه Mask of the Phantasm به نظر میرسد، که دو مورد آخر عمدتاً توسط شرلی واکر فقید ساخته شدهاند. این به همان اندازه مکمل فضای نوآر است و قهرمانانه الهامبخش است و به قرار دادن یک تعظیم زیبا در بالای داستان نمادین بتمن کمک میکند.
نمی توان انکار کرد که داستان و جهان تیره و تار است و هیاهوی ابرقهرمانی معمولی شما نیست، اما این چیزی است که آن را بسیار با طراوت می کند. بتمن به طور کامل بر روی روایت یک داستان کامل به تنهایی متمرکز است، در حالی که هنوز بذرهای آینده را می کارد. و هرچقدر هم که اوضاع بد شود، خوشبینی را کنار نمیگذارد، در حالی که داستان بتمنی را که به خوبی به دست آورده است، یاد میگیرد که به جای تسلیم شدن در انتقامی که او و شهرش را برای مدت طولانی درگیر کرده است، امیدی را در سرکوب شدهها ایجاد کند. طولانی
بتمن در حال حاضر در سینماها بازی می کند.