بررسی Deep Water: سوختن آهسته بدون هیچ گونه آتش سوزی

اواخر دهه 80 و اوایل دهه 1990، عصر طلایی برای فیلم های هیجانی وابسته به عشق شهوانی بود. از لبه دندانه دار گرفته تا غریزه اولیه تا آخرین اغوا ، این ژانر در عصری شکوفا شد که باکس آفیس توسط جنسیت، خشونت و اینکه فیلمسازان تا چه حد می توانستند رتبه R را افزایش دهند، شکوفا شد. بهترین این فیلم‌ها تیتراژی را با مقداری ظریف از تفسیر اجتماعی و توانمندسازی زنان ارائه می‌کردند. بدترین ها به سادگی از برهنگی بی رویه به عنوان بهانه ای برای فروش یک قطعه فرسوده استفاده کردند.

آدریان لاین استاد این سبک بود. معروف ترین فیلم او، جاذبه مرگبار در سال 1987، داستان یک شوهر خیانتکار و خلع ید معشوقه اش را روایت می کند. یک بچه ربوده شد، یک اسم حیوان دست اموز آب پز شد و همسرش در یک پایان ارزان و در عین حال موثر انتقام گرفت که هنوز هم درباره آن صحبت می شود. بهترین فیلم او، « بی‌وفا » در سال 2002، عمیق‌تر به ازدواجی نزدیک شد که با یک انگیزه لحظه‌ای از میل تقریباً از بین رفت. جدیدترین فیلم او، Deep Water ، اولین فیلم او در 20 سال اخیر است و به نظر می‌رسد که در یک ازدواج بورژوازی دارای وسواس همیشگی او در مورد عشق و خیانت است. با این حال، برخلاف دیگر فیلم‌های او، Deep Water فاقد جلای، منطق یا انسجامی است که دیگر آثار او را بسیار سرگرم‌کننده (و گهگاه طنین‌انداز) کرده است. ممکن است این اولین تریلر وابسته به عشق شهوانی در تاریخ باشد که هیچ اروتیستی و هیچ هیجانی ندارد.

یک شروع امیدوارکننده

بن افلک از پنجره در Deep Water به بیرون نگاه می کند.

برای 30 دقیقه اول، Deep Water تا حدودی وعده داده است. فیلم با استفاده از چشمان کاملا بسته استنلی کوبریک در یک مهمانی منحط آغاز می شود که در آن زوج متاهل مرکزی (ویک بن افلک و ملیندای آنا د آرماس) با احتیاط دور یکدیگر حلقه می زنند. به سرعت مشخص می‌شود که ویک مردی جوان‌تر و بورتر را اغوا می‌کند و به‌طور درمانده تماشا می‌کند. جوئل (برندان سی میلر). جلوی دوستانشان رفتار رواقی ویک تنها در یک گفتگوی خصوصی با جوئل رخ می دهد که او به طور معمول و بدون تردید به او اطلاع می دهد که معشوق سابق ملیندا را که مدتی ناپدید شده است، کشته است.

آیا ویک برای دفع یکی دیگر از فتح‌های ملیندا شوخی می‌کند؟ یا جدی است و در صورت ادامه رابطه جوان را از سرنوشت خود آگاه می کند؟ لاین در اولین اقدام فیلم با این عدم قطعیت به خوبی بازی می کند و هرگز به ما نمی گوید که آیا ویک سزاوار همدردی ما است یا ترس ما. کارگردان همچنین در اشاره به ماهیت گره خورده این زوج که درست در زیر سطح صیقلی و بورژوازی قرار دارد، خوب است. دعواهای مکرر آنها، در اتاق خواب‌های مبله Crate & Barrel یا وسایل نقلیه لوکس براق، با انفجار ناگهانی میل همراه است و این امید وجود دارد که کارگردانی که صحنه یخچال را در 9 1/2 Weeks برای ما به ارمغان آورد، دوباره به حقه‌های قدیمی خود بازگردد.

نزول سریع در حد متوسط

آنا د آرماس روی پلکانی در آب عمیق نشسته است.

پس از اینکه یکی دیگر از عاشقان ملیندا به قتل می رسد و قاتل به طور قطعی برای تماشاگران فاش می شود، فیلم به سرعت تمام شتاب و علاقه خود را به ایجاد تنش، خلق و خو و اروتیسم از دست می دهد. بدون اینکه خیلی خراب شود، مکانیک طرح به گونه‌ای است که شخصیت‌هایی که زمانی بسیار باهوش شناخته می‌شدند (نه فقط ویک کامپیوتر افلک، بلکه فیلم‌نامه‌نویس تریسی لتس و کارآفرین فین ویتروک) اکنون باید به‌عنوان یک احمق عمل کنند تا داستان را با پیچ و خم‌ها رقم بزنند. و چرخش معنا پیدا می کند. ملیندای دی آرماس وضعیت بدتری دارد. در حالی که زمانی او در صحنه های آغازین فیلم مرموز و جذاب بود، بعداً در مراحل مختلف خشن، روان رنجور، هیستریک و دلشکسته می شود. احساسات او از صحنه ای به صحنه دیگر تغییر می کند نه به خاطر شخصیت شکسته اش. بلکه به خاطر چیزی که داستان به او نیاز دارد تا بتواند طرح را پیش ببرد.

این فقط شخصیت ها نیستند که توسط مکانیک طرح خیانت می شوند. مضامین و فضای جذابی که Lyne در ابتدا به خوبی ایجاد کرده بود، کنار گذاشته شده است. بازی‌های شهوانی که این زوج در ابتدا شروع می‌کنند و به عنوان قلاب اصلی در کمپین بازاریابی فیلم استفاده می‌شوند، به نفع صحنه‌های غیرقابل توضیح با حلزون‌های پرستاری ویک در زیرزمین او کنار گذاشته می‌شوند. [حلزون‌ها به دلایلی در طول فیلم به‌شدت مورد استفاده قرار می‌گیرند، هم به‌عنوان پایه‌ای برای عشق ویک به همسرش و هم به‌عنوان یک سلاح قتل احتمالی.] رشته‌های داستانی که اخلاقیات ویک را به دلیل مشارکت او در ساخت هواپیماهای بدون سرنشین جنگی بررسی می‌کنند، بدون هیچ چیز دیگری حذف می‌شوند. توسعه. پیشینه ملیندا مورد بررسی قرار نگرفته است، و ازدواج غیرسنتی او با ویک به تصویری استاندارد از زن و شوهری تقلیل می‌یابد که به سختی یکدیگر را می‌شناسند، چه رسد به اینکه آنقدر همدیگر را دوست داشته باشند که تحولات بعدی داستان را توجیه کند.

فیلمنامه زک هلم و سام لوینسون بازیگران و کارگردان خود را با اولویت دادن به شوک‌های ارزان قیمت و تعداد بدن بالا به قیمت تحقق بخشیدن کامل به پرتره مقدماتی لین از ازدواجی که به تدریج با سوء ظن و وسواس از بین می‌رود، شکست می‌دهد. این فیلمنامه که از رمانی از پاتریشیا هایسمیت در سال 1957 اقتباس شده است، تمام تمایلات بد رمان نویس معروف معمایی (تصادف های غیرقابل توضیح، قتل های غیرمنطقی) را بدون حفظ هیچ یک از تفاوت های ظریف و توجه مشهور او به شخصیت حفظ می کند.

یک عمل پایانی نابخشودنی

آنا د آرماس در Deep Water پیانو می نوازد.

در حالی که قسمت میانی فیلم مقدمه امیدوارکننده خود را نادیده می‌گیرد، اما تماشاگران را کاملاً برای چرخش نهایی آماده نمی‌کند، که Deep Water را از یک تمرین ناامیدکننده و در عین حال فراموش‌نشدنی به یک کمدی ناخواسته از اشتباهات و شانس احمقانه تبدیل می‌کند. منطق قبلاً در این مرحله تیره شده است، زیرا به نظر می رسد قاتل با قتل های زیادی که همه در ملاء عام با افرادی که در آن نزدیکی بودند، بدون اینکه پلیس متوجه شود، انجام شود، فرار می کند. یک شخصیت کلیدی نسبت به اینکه قاتل کیست شک خوبی دارد، اما با تشویق افراد بیشتر به تعامل با قاتل، خطر را متوجه خود و دیگران می‌کند. با این حال، هیچ یک از این تخلفات هرگز از خط کمدی عبور نمی کند، و تا 15 دقیقه آخر، تهدیدی برای ساخت اردوگاه فیلم نیست، که هر گونه تظاهر به حساسیت یا خویشتن داری را کنار می گذارد (و تفاوت محسوسی با پایان رمان اصلی دارد).

اوج زوزه کشی است، زانو کوبنده برای اعصار. لازم است دو شخصیت آنقدر احمقانه و غیرمنطقی عمل کنند که آدم تعجب کند که آیا آنها همان افرادی هستند که ما در ابتدا با آنها آشنا شدیم. سپس آنها وظیفه دارند کاری را انجام دهند که من نمی توانم آن را فاش کنم، اما کافی است بگویم، باید دیده شود تا باور شود – و حتی پس از آن، شما در تعجب هستید که آیا واقعاً اتفاق افتاده است یا خیر. این باعث می شود که استفاده بیش از حد فیلم از حلزون ها تقریباً شوخ و محدود به نظر برسد.

کدای ناامید کننده

Lyne 81 ساله است و تقریباً 10 سال را صرف توسعه این پروژه کرده است. این یک کد ناامید کننده برای یک حرفه سرگرم کننده است که وسایل اصلی زباله مدرنی مانند Flashdance و Proposal نامناسب را برای ما به ارمغان آورد. هیچ یک از آن فیلم ها عالی نبودند، اما حداقل سرگرم کننده بودند و به مضحک بودن خودشان اذعان داشتند. الکس از سی فلش‌دنس روزها جوشکار فولاد و شب‌ها برهنه‌زن بود!) هر چند وقت یک‌بار، لین فیلم‌های «نردبان یعقوب» یا « بی‌وفا » را می‌ساخت، فیلم‌هایی که از کمپ دوری می‌کردند و موضوع خود را جدی می‌گرفتند بدون اینکه زیاد در مورد آن خفه شوند.

Deep Water اولین شکست آشکار او در یک حرفه ای تقریبا 50 ساله است. نه هیجان ارزان و حسی آسان یک 9 1/2 Weeks را دارد و نه شدت دراماتیک یک Unfaithful را دارد. درعوض، صحنه‌هایی با کارگردانی خوب و اجراکنندگان متعهد دارد که ایده‌های نیمه کاره، فیلمنامه‌ای بد و پایان ناخواسته خنده‌دار به آنها خیانت کرده است. وقتی فیلمی مثل این را ترک می کنید و به جای آن که با آن بخندید، نشانه خوبی نیست.