شما باید به رولند امریش اعتبار بدهید. او هرگز در پایان زندگی کوتاهی نمی کند، همانطور که می دانیم نه فقط سرگرم کننده است، بلکه – به جرأت می توانم بگویم – تماشای آن بسیار سرگرم کننده است.
پس از آوردن آخرالزمان هایی که توسط مهاجمان بیگانه، هیولاهای غول پیکر، پیشگویی های روز قیامت و تغییرات آب و هوایی (که مسلماً این روزها کمی به خانه نزدیک شده است) را برای ما به ارمغان آورد، اماریچ برای تهدید بعدی برای بشر در Moonfall به آسمان شب نگاه می کند. , آخرین تلاش او برای فاجعه به عنوان هنر در صفحه نمایش بزرگ. این فیلم پاتریک ویلسون و هالی بری را به عنوان یک جفت فضانورد بازنشسته انتخاب می کند که آخرین و بهترین امید بشریت برای بقا هستند، زمانی که یک موجود مرموز ماه را از مدارش خارج می کند و آن را در مسیر برخورد با زمین قرار می دهد. در طول راه، آنها توسط یک نظریهپرداز توطئه با بازی جان بردلی کمک میکنند، که به آنها در سفری به فضا میپیوندد تا بفهمد چه چیزی در ته ماه خزیده و آن را بسیار بدحال کرده است.
مسلماً این نوعی پیشفرض است که به راحتی قابل تمسخر است، اما همچنین از آن دسته فیلمهایی است که اگر با انتظارات درست وارد شوید، لذت بردن از آن آسان است.
عجیب آشنا
مون فال به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی مشترک امریش ، نظریه توطئه کمتر شناخته شده ای را اتخاذ می کند که نشان می دهد ماه در واقع ساختاری مصنوعی است و یک فیلم کامل را پیرامون آن می سازد. این فرمولی است که برای فیلم او در سال 2012 کار می کرد و به پیشگویی های آخرالزمان مایاها شبیه "اگر حقیقت داشته باشند؟" و جان کیوزاک، چیوتل اجیوفور و آماندا پیت را در حالی که تماشاگران تشویق میکردند، از یک مخمصه فاجعهبار به مخمصه بعدی میپریدند.
این بار، ویلسون، بری و بردلی هستند که برای نجات جهان با یک شاتل قدیمی حرکت میکنند و خانوادههایشان را رها میکنند تا از نوسانات گرانشی، سونامیها و اصطکاک-گرمای سیارهای فرار کنند، زیرا مسیر منحرف شده ماه، تمدن بشری را ویران میکند. در طول مسیر، این فیلم به طور آزادانه از پروژههای گذشته امریش نمونهبرداری میکند، با کمی از روز استقلال و مقدار زیادی از The Day After Tomorrow که با الهامات توطئهآمیز سال 2012 همراهی میکند، و به سختی میتوان شباهتهای آشکار برخی از فیلمهای او را از دست داد. مانند ماجراجویی شهاب سنگی-فاجعه آرماگدون در سال 1998 ساخته نشد .
و اگرچه بسیاری از این عناصر ممکن است برای برخی بیش از حد آشنا به نظر برسند، اما به Moonfall حال و هوای ترکیبی شگفتانگیز از برخی از باشکوهترین فیلمهای فاجعهآمیز چند دهه اخیر را میدهند. آن فیلمهای فوقالذکر به دوران پرفروشهای پاپ کورن برمیگردند که هر تابستان به منظرهای از قتل عام سینمایی تبدیل میشد، زمانی که امریش، مایکل بی و فیلمسازان مختلف صندلیهای سالنها را با تماشاگران مشتاق انفجار و درام بیش از حد جدی به همان اندازه پر کردند.
این که آیا اکنون آن ژانر (و سبک) خاص فیلم را سرگرمکننده میبینید – چه به صورت نوستالژیک یا غیر از آن – احتمالاً عامل تعیینکنندهای در این است که آیا Moonfall فیلمی است که شما آن را تشویق میکنید یا آن را مسخره میکنید، زیرا اشتباه نکنید: این یک فیلم است. فیلمی که بدون شرمندگی برگرفته از اخلاق هالیوود آن دوران است.
خیلی دور؟
با این حال، حتی زمانی که تقریباً در هر فرصتی به سمت نردهها میچرخد، Moonfall همیشه به نتیجه نمیرسد – دقیقاً مانند بسیاری از فیلمهایی که الهامبخش آن هستند.
ویلسون، بری و بردلی همگی بازیهای بسیار خوبی ارائه میکنند که با توانایی آنها در بیان خطوطی که باعث میشود بازیگران کمتحصیل مسیر شغلی خود را زیر سوال ببرند، حتی تاثیرگذارتر شدهاند. هر سه بازیگر با نوعی اعتماد به نفس سست و راحت که از دانستن اینکه تماشاگران برای دیدن شما آنجا نیستند، به داستان می پردازند – آنها آنجا هستند تا ببینند دنیای اطراف شما منفجر می شود.
برای این منظور، فیلم توانایی شما را برای خاموش کردن مغز و معلق کردن ناباوری در برخی مواقع کمی بیشتر از آنچه باید انجام میدهد، و تا حدی که احتمالاً از فردی به فرد دیگر متفاوت است، آزمایش میکند. به ازای هر ده سناریوی علمی غیرممکن که Moonfall از شما میخواهد آن را بپذیرید، فیلم در چند ده عنصر حتی غیرقابل قبولتر میافتد که باعث میشود شما احساس یک مکنده را داشته باشید. پرش یک SUV از یک قطعه آسفالت شناور به قطعه بعدی که امواج گرانش بزرگراه را پاره می کند؟ خوب. اوه، و اتفاقا، دیگر اکسیژن در هوا وجود ندارد و تلفن های همراه همه نیز همچنان کار می کنند. حالا فقط یک ثانیه صبر کن…
این همان توافق ناگفتهای است که Moonfall از مخاطبانش میخواهد، و اگر مایل به پذیرش آن هستید، فیلم سکانسهای هیجانانگیزی زیادی ارائه میکند که میتوانند به خوبی یک یا دو مورد تشویق را در طول راه القا کنند.
خیلی دیوانه کننده کار می کند
خوشبختانه، لحظه های دیدنی که Moonfall به نشانه ضربه می زند، بیشتر از مواردی است که فیلم در طول مسیر از دست داده است.
در یک سکانس خاص در اواسط فیلم، یک شاتل فضایی در میان یک موج جزر و مدی تند ناشی از چرخش مدار ماه به آسمان پرتاب می شود. این یک نوع صحنه پرمخاطره است که می تواند به صورت حماسی نفس گیر یا به طرز باورنکردنی احمقانه ظاهر شود، اما با چنان صمیمیت جسورانه ای اجرا می شود که در نهایت به یکی از به یاد ماندنی ترین لحظات پیروزمندانه در فیلمی پر از شکوفایی های دراماتیک تبدیل می شود.
در صحنه فوق الذکر و جاهای دیگر در طول فیلم، Moonfall هیچ کمبودی نسبت به کاری که به خوبی انجام می دهد نشان نمی دهد، و ترکیبی پیچیده و شگفت انگیز از جلوه های بصری و بدلکاری را پس از دیگری ارائه می دهد زیرا هم فضانوردان و هم شخصیت های روی زمین را دنبال می کند. . جاذبه وارونه می شود، امواج جزر و مدی از میان مجموعه ها برخورد می کنند، و تمام موانع – انسانی و محیطی – به سمت شخصیت های فیلم پرتاب می شود که در سیاره ای حرکت می کنند که در آن قوانین فیزیک حاکم بر زندگی روزمره ما به طور ناگهانی خطرناک شده است. کج شده
و مانند همه فیلمهای فاجعهآمیز خوب، Moonfall مطمئن میشود که تماشای تمام آن لحظات دیوانهکننده-خطرناک و تقریباً باورنکردنی فوقالعاده سرگرمکننده است.
چشم بیننده
فیلمهای فاجعهآمیز خوب همیشه در خط باریکی بین هیجانانگیز و مضحک قدم میزنند، و هر مخاطبی این خط را متفاوت ترسیم میکند. این یکی از دلایلی است که منتقدان حرفهای فیلم و مخاطبان عمومی معمولاً در مورد آثار این ژانر خاص با هم تفاوت زیادی دارند.
کسی که ایده استفاده از فیلمی در مورد ماه را به عنوان یک گلوله توپ کیهانی برای حمله به زمین جذاب میبیند، احتمالاً با مجموعهای از انتظارات کاملاً متفاوت وارد Moonfall میشود تا منتقدی که وظیفه دارد سطح کیفی آن را در مقایسه با هر فیلم دیگری تعیین کند. بررسی کرده ام هر کسی که به دنبال یک ماجراجویی رضایتبخش و فراری پر از آب نبات چشم و انفجار است که از شما نمیخواهد زیاد فکر کنید، احتمالاً Moonfall را با چنین تجربهای پاداش میدهد. با این حال، منتقدان حرفه ای احتمالاً آن را یک کیسه مختلط (در بهترین حالت) خواهند یافت.
با این حال، Moonfall در مورد فیلمی که میخواهد باشد بهطور غیرقابل معذرتخواهی مطرح میکند: یک ماجراجویی وحشیانه و علمی تخیلی که بدون نیاز به سرمایهگذاری ذهنی یا احساسی بیش از حد، لذتی واقعی برای حواس است. و به اعتبار آن، این دقیقاً همان فیلمی است که هست.
Moonfall اثر رولاند امریش اکنون در سینماها در دسترس است. (توجه: این نقد بر اساس یک نمایشگر دیجیتال است و نه نمایش تئاتری فیلم.) برای خواندن مصاحبه DT با Emmerich، لطفا اینجا را کلیک کنید .