بررسی Steam Deck: منتظر یک تجربه بازی آزمایشی باشید

عرشه بخار Valve یک تمرین برای تنظیم انتظارات است. اگر می‌خواهید یکی از دستگاه‌های بازی ویدیویی را بخرید، ناامید خواهید شد. قرار نیست جایگزین رایانه شخصی یا نینتندو سوییچ شما شود، و همچنین Valve نیز قصد تعویض آن را ندارد. و اگر آینده‌ای را تصور می‌کنید که در آن می‌توانید هر نسخه جدیدی را دانلود کنید و به‌طور یکپارچه آن را در حرکت انجام دهید، به رویاپردازی ادامه دهید.

در حالی که بدون شک یک دستگاه بازی قابل حمل قابل توجه است، مهم است که به یاد داشته باشید که Steam Deck نیز بسیار آزمایشی است. این تلاش دیگری برای دادن آزادی نامحدود به بازیکنان در دریایی از ایده های رقیب است که از تبلت های بازی گرفته تا خدمات ابری و سرورهای مفهومی خانگی را شامل می شود. Valve در اینجا بهترین کار را انجام می دهد (نه، بازی های ویدیویی را توسعه نمی دهد) تا یک قطعه سخت افزار قدرتمند ایجاد کند، اما Steam Deck یک چشم انداز جایگزین از آینده است، نه ذاتاً بهتر.

هنگامی که Steam Deck در اوج عملکرد کار می کند، یک دستگاه افشاگر است که به نظر می رسد می تواند چرخه سخت افزار بازی را به طور کامل مختل کند . در عین حال، بسیار واضح است که این اولین پیش نویس است که فضای زیادی برای بهبود باقی می گذارد. بین انتخاب‌های طراحی مشکوک، سازگاری نرم‌افزاری ناسازگار، و باتری ضعیفی که نقطه فروش نهایی آن را کاهش می‌دهد، Steam Deck بیشتر یک جرقه است تا یک انقلاب تمام عیار.

آن وزن را تحمل کن

قبل از فرو رفتن در تمام مشخصات چشمگیر، مهم است که یک چیز بسیار اساسی را از سر راه بردارید: نگه داشتن یک عرشه بخار شبیه بلند کردن یک گربه از زیر بغلش است.

اولین چیزی که هنگام جعبه گشایی دستگاه متوجه خواهید شد این است که دستگاه غول پیکر است. بیایید برای مقایسه از Nintendo Switch OLED استفاده کنیم. Steam Deck کمی بیش از دو اینچ طولانی تر از آن دستگاه است و 11.7 اینچ دارد. ارتفاع آن در 4.6 اینچ کمی قابل مقایسه است، اما این چند اینچ اضافی قابل توجه است. من می‌توانم به راحتی سوئیچ خود را با یک دست دور لبه‌های آن بردارم، اما باید به حالت ماشین پنجه کامل بروم تا Steam Deck را به همان روش جمع‌آوری کنم.

یک Steam Deck در کنار یک سوئیچ OLED قرار دارد.

به طور طبیعی، این بدان معناست که Steam Deck نیز سنگین‌تر است، اما تمرینی که ممکن است در اولین دیدن آن انتظار داشته باشید، نیست. علیرغم وزن 1.47 پوندی (در مقابل 0.93 پوندی سوئیچ OLED)، فکر فوری من هنگام برداشتن آن "اوه نه" نبود.

با این حال، چیزی که در دست گرفتن آن را کمی ناخوشایند می کند، نحوه نشستن آن در دستان شماست. از آنجایی که همه دکمه‌های آن به بالای دستگاه فشار داده می‌شوند، به این معنی است که تعداد زیادی کنسول توسط دستگیره شما پشتیبانی نمی‌شود. اینجاست که قیاس گربه‌ای من وارد می‌شود. وقتی من مانند وزن شکم مرده بازی می‌کنم، نیمه پایینی دستگاه آویزان می‌شود. با سوئیچ، گوشه‌های پایینی دستگاه در کف دست من قرار می‌گیرد و نگه‌داشتن آن را برای مدت طولانی آسان می‌کند. با Steam Deck، اغلب متوجه می‌شدم که آن را روی زانوهایم یا روی میز می‌گذارم تا کمی فشار را از خودم دور کنم.

مسلماً، در اینجا چند ملاحظات راحتی قابل توجه وجود دارد. دستگیره های گرد در هر طرف یک تناسب طبیعی در دستان من است که مطمئناً با طراحی پنکیک سوییچ تفاوت دارد. با این حال، این دستگاهی است که باید کار با آن را یاد بگیرید. من در نهایت به آن عادت کردم، اما تا آنجا که از کلمه راحت استفاده نمی کنم، پیش نمی روم.

زنگ ها و سوت ها

وقتی نوبت به کنترل‌ها می‌رسد، Steam Deck گزینه‌های زیادی را در خود جای داده است. دارای یک تنظیم استاندارد ABXY با یک ماشه و ضربه‌گیر در هر طرف، یک جفت دکمه شروع/منو، یک D-pad و دو چوب. این یک تنظیم نسبتاً ابتدایی است، اگرچه قرار دادن دکمه و اندازه آن چالش‌هایی را ایجاد می‌کند. فقط این نیست که همه چیز به بالای دستگاه کشیده شده است. به این دلیل است که دستیابی به دکمه ها واقعاً دشوار است.

دکمه های ABXY Steam Deck از نزدیک نشان داده شده اند.

ضربه گیرها بدترین متخلفان هستند. اگر در حال انجام یک بازی هستم که از من می‌خواهد هم سپر و هم ماشه را به‌طور روتین فشار دهم، ناگهان دست‌کاری‌ام را روی کنترلر انجام می‌دهم. در راحت‌ترین وضعیت استراحتم، نمی‌توانم به سپرها برسم بدون اینکه دستم را به چیزی تغییر دهم که ثبات کمتری داشته باشد. دکمه‌های منوی کوچک نیز در بالای صفحه کمی دور از دسترس به نظر می‌رسند، و این که مجبور شوم شست‌هایم را پشت چوب‌ها گوه بزنم تا به آنها برسم، کمکی نمی‌کند.

خوشبختانه، Steam Deck یک پاسخ عالی برای این مشکلات دارد: چهار دکمه برگشتی قابل نقشه برداری. این یک افزودنی چشمگیر است که به من امکان می دهد ماشه ها و عملکردهای کلید D-pad را روی دکمه هایی که دسترسی به آنها بسیار آسان تر است، پرتاب کنم، که در بازی هایی مانند Elden Ring یک ضرورت است. تنها مزاحمتی که وجود دارد این است که هیچ گزینه نقشه برداری سیستمی وجود ندارد. باید هر بار در سطح بازی فردی انجام شود، که با توجه به اینکه من فقط می‌خواهم به طور مداوم از آن برای ضربه گیرها استفاده کنم، دردسرساز است.

دکمه های برگشت در Steam Deck از نزدیک نشان داده شده است.

در حالی که در کنترل‌های اولیه نکات عجیبی وجود دارد، این ویژگی‌های اضافی است که واقعاً Steam Deck را متمایز می‌کند. هر طرف دارای یک پد لمسی است که به‌عنوان جایگزین ماوس به‌طور شگفت‌انگیزی مفید است. این دستگاه از کنترل‌های ژیروسکوپی پشتیبانی می‌کند، و در حالی که من نمی‌دانم چند بازی از آن‌ها استفاده خواهند کرد، در Aperture Job Simulator کاملاً خوب کار کردند.

اگرچه بیشتر از همه از آن قدردانی می کنم که از کنترل های لمسی پشتیبانی می کند. وقتی Dicey Dungeons را بارگذاری کردم و متوجه شدم که می‌توانم روی نقشه‌ام ضربه بزنم و تاس‌هایم را بدون دست زدن به دکمه‌ای پرتاب کنم، متوجه شدم که برخی از بازی‌های رایانه شخصی وجود دارند که قرار است از این به بعد منحصراً روی این دستگاه بازی کنم.

جانور متجسم

در حالی که از بیرون ناخوشایند است، در اینجا به معنای واقعی کلمه درون است. Steam Deck یک نیروگاه واقعی برای آنچه هست است، همان چیزی است که آن را با وجود ویژگی‌های عجیبش بسیار هیجان‌انگیز می‌کند. این به لطف پردازنده گرافیکی RDNA 2 و CPU AMD Zen 2، همان فناوری مورد استفاده در PS5 و Xbox Series X است. این کنسول به اندازه آن کنسول ها قدرتمند نیست، با عملکرد تراشه برش به قدرت PS4 نزدیک تر است، اما در عین حال چشمگیر است.

حلقه Elden در حال اجرا بر روی عرشه بخار.

وقتی Nier: Automata را راه‌اندازی کردم و انتظار داشتم با مشکل مواجه شود، وقتی متوجه شدم که آن را به نرمی کره (از نظر گرافیکی – بعداً به آن خواهم پرداخت) با سرعت ثابت 60 فریم در ثانیه 9 فریم در ثانیه، حیرت زده شدم. من کورکورانه شروع به دانلود بازی های تصادفی از کتابخانه خود کردم تا ببینم چه اتفاقی می افتد و به طور معمول تحت تأثیر همه چیز از سطح مستقل تا AAA قرار می گرفتم. Shadow of the Tomb Raider در تست بنچمارک خود به میانگین 52 فریم بر ثانیه رسید. حتی الدن رینگ نیز توانست به اندازه کافی خوب کار کند. مطمئناً، نرخ فریم آن بین 30 تا 45 در نوسان بود، اما من می‌توانم فردا سوار هواپیما شوم و یک بازی کاملاً جدید را بازی کنم که در قوی‌ترین کنسول‌های امروزی با اصطکاک کم در دسترس است.

این قدرت Steam Deck در عمل است. در حالی که عامل شگفت‌انگیز نینتندو سوییچ در سال‌های اخیر با افزایش سن سخت‌افزار آن از بین رفته است، باورنکردنی است که می‌توانم بازی‌های بسیار بزرگ‌تری را در حال حرکت با Steam Deck انجام دهم. و این نیز نیازی به اتصال بی سیم مانند یک سرویس بازی ابری ندارد. من Red Dead Redemption 2 را زیرزمینی در مترو بازی کردم. اگر حتی دو سال پیش به من می‌گفتی این امکان وجود دارد، به صورت تو می‌خندیدم.

شاید بیشتر از همه از فوق العاده بودن بلندگوهای Steam Deck شگفت زده شوم. معمولاً بلندگوهای آنبرد در دستگاه هایی مانند این اجباری هستند، اما ضعیف هستند. اینجا اینطور نیست. هنگامی که Hellblade: Senua's Sacrifice را بارگذاری کردم، یکی از بهترین بازی هایی که روی آن امتحان کردم، از شنیدن جلوه صوتی دو گوشه آن کاملا شوکه شدم. به وضوح می‌توانستم صداهایی را بشنوم که از هر طرف دستگاه زمزمه می‌کردند، انگار که یک جفت هدفون عالی داشته باشم. این یکی از بسیاری از لحظاتی است که واقعاً من را در طول آزمایش غمگین کرد.

صفحه نمایش LCD 60 هرتزی کار را انجام می دهد، اگرچه من در این مرحله از سویچ OLED کمی خراب شده ام. در مقایسه با صفحه نمایش Steam Deck به طور قابل توجهی پر جنب و جوش کمتری دارد، که اولین باری که از آن استفاده کردم من را غافلگیر کرد. در نور شدید خورشید که یک ضرورت برای قابلیت حمل و نقل است، عملکرد بسیار خوبی دارد.

حلقه Elden در حال اجرا بر روی عرشه بخار.

سوراخ خرگوش فناوری حتی عمیق تر می شود. کاربران می‌توانند GPU آن را روی یک ساعت ثابت تنظیم کنند، مقیاس‌بندی FSR را فعال کنند، یک نمای کلی عملکرد هر بازی را فعال کنند، و موارد دیگر. گزینه هایی مانند آن چیزی است که Steam Deck را نسبت به چیزی مانند سوئیچ متمایز می کند. این سفارشی سازی ساده یک رایانه شخصی را به یک دستگاه بازی دستی می آورد، که هیچ چیز دیگری در بازار نمی تواند در حال حاضر با آن مطابقت داشته باشد – به خصوص با چنین قیمت پایین.

این مالش است

من یک مالش را اذیت کردم، بنابراین اینجاست: سازگاری نرم افزار یک قمار مطلق است. Valve از یک سیستم تأیید استفاده می‌کند که به شما می‌گوید کدام بازی‌هایی که دارید مطمئناً بدون تغییر روی Steam Deck کار می‌کنند. وقتی برای اولین بار دستگاه را روشن کردم، حدود 180 بازی در کتابخانه خود داشتم. حدود 35 نفر از آنها در برگه تأیید شده بودند.

این بدان معنا نیست که هر بازی دیگری کار نخواهد کرد. برعکس، بسیاری از آنها هنوز توسط Valve آزمایش نشده اند و بدون مشکل کار می کنند. Steam یک نشانگر "قابل بازی" نیز دارد، که نشان می دهد یک بازی با برخی ویژگی ها کار می کند. برای Dicey Dungeons فوق الذکر، تمام معنی این بود که ماوس روی صفحه نمایش داده می شد. در غیر این صورت، این یک تجربه کامل است.

اما آزمایش نشان داد که دستگاه می تواند غیرقابل پیش بینی باشد. Destiny 2 به هیچ وجه راه اندازی نمی شود زیرا نرم افزار ضد تقلب آن با Steam Deck سازگار نیست. Nier: Automata ممکن است باورنکردنی به نظر برسد، اما هیچ یک از موسیقی های آن پخش نمی شود و بازی به طور خودکار از تمام دیالوگ ها عبور می کند. در حالی که من می‌توانستم Elden Ring را به راحتی اجرا کنم، Splitgate بسیار کمتر قدرتمندتر، با تصاویر مبهم و بافت‌های از دست رفته (حتی در آموزش آفلاین آن) غیرقابل پخش بر روی دستگاه است. Red Dead Redemption 2 در طول تست بنچمارک خود یخ زد و مجبور شدم آن را کاملاً خاموش کنم. توجه داشته باشید که هیچ یک از این بازی ها تأیید نشده اند، اما اگر تاس بیندازید این چیزی است که باید انتظار داشت.

این چالش ذاتی در بررسی یک دستگاه آزمایشی مانند این است. من می‌توانم 20 بازی را به‌طور تصادفی انتخاب کنم و همه آن‌ها می‌توانند به طرز شگفت‌انگیزی خوب کار کنند، که باعث شد باور کنم این یک سیستم قابل اعتماد است. برعکس، من می‌توانم 20 بازی را دانلود کنم که مشکلات سازگاری عجیبی دارند که باعث می‌شود احساس کنم پول زیادی هدر داده‌ام. تجربه شما با آن کاملاً به کتابخانه Steam شما بستگی دارد.

آموزش Splitgate بر روی Steam Deck اجرا می شود.

همه اینها حتی قبل از وارد شدن به عمر باتری ضعیف دستگاه است که عوارض بیشتری را به ترکیب اضافه می کند. Valve می گوید باتری باید بین دو تا هشت ساعت دوام بیاورد. مگر اینکه در حال بازی چند هندی کوچک باشید، معمولاً در سمت کوتاه تری از آن طیف قرار خواهید گرفت. الدن رینگ آنقدر سریع باتری را خالی کرد که من در عرض چند دقیقه از اخطار باتری 10 درصد به خاموشی رسیدم (حتی وقت نداشتم آن را وصل کنم قبل از اینکه سیاه شود). اگر یک ساعته برای رفتن به محل کار خود دارید، باید یک شارژر در دفتر خود داشته باشید، زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که از سفر به آنجا جان سالم به در ببرد.

شایان ذکر است که تا آنجایی که نمی‌توانید قطعات آن را ارتقا دهید، مانند رایانه شخصی نیست. چیزی که در اینجا به دست می آورید چیزی است که تا زمانی که Valve یک مورد جدید بسازد، در آن قفل خواهید بود. اگر نسخه جدیدی مانند Elden Ring از قبل در ارائه نرخ فریم ثابت مشکل دارد، بازی جدیدی که یک سال بعد منتشر می‌شود چگونه است؟ می‌توانید استدلال کنید که همین امر در مورد لپ‌تاپ نیز صادق است، اما Steam Deck کمی غیرقابل پیش‌بینی‌تر است زیرا دستگاهی کاملاً جدید با موانع سازگاری خاص خود است.

به همین دلیل است که تعیین انتظارات در اینجا بسیار مهم است. شما باید با این انتظار وارد شوید که برخی از بازی های مورد علاقه شما به خوبی روی آن کار نکنند. ممکن است Valve بگوید که می توانید کل کتابخانه Steam خود را در حال حرکت ببرید، اما اینطور نیست. حتی با در نظر گرفتن این موضوع، زمانی که بازی‌ها به طور کامل کار می‌کنند، کاملاً هیجان‌انگیز است، حتی اگر عناوین کوچک‌تری باشند که می‌توانند روی سوئیچ اجرا شوند. من توانستم Vampire Survivors را روی خود دستگاه بخرم و با آن در مترو سوار شوم، هرچند در حال حاضر یک بازی انحصاری برای رایانه شخصی است. راه های بسیار کمی برای انجام این کار وجود دارد که باعث می شود Steam Deck در بهترین حالت خود احساس انقلابی کند.

کار در حال انجام

اگر تا کنون مشخص نشده است، Steam Deck در حال انجام است. این امر به ویژه هنگام ورود به برخی از رابط کاربری دستگاه، که یک کیسه مختلط است، مشهود است. از جنبه مثبت، رابط پیش فرض Steam بهتر از نمای استاندارد موجود در رایانه شخصی است. مرور کتابخانه، فروشگاه، لیست دوستان و پیشرفت بارگیری بسیار ساده تر است. دکمه Steam کنسول همه آن را به روشی ساده می کند که آرزو می کردم روی دسکتاپ داشته باشم .

چیزی که پیچیده می شود، مرورگر لینوکس سیستم است. از نظر تئوری، این ابزار قدرتمندی است که می‌تواند به شما امکان دانلود بازی‌های فراتر از کتابخانه Steam،از جمله شبیه‌سازها را بدهد. اگرچه در حال حاضر استفاده از آن آسان نیست. بخشی از آن فقط به این دلیل است که اگر شما در ویندوز بزرگ شده باشید، لینوکس می تواند بیگانه به نظر برسد، اما برخی از ویژگی های عجیب و غریب فراتر از آن وجود دارد.

وقتی روی یک جعبه متن کلیک می‌کنم، صفحه‌کلید همیشه روی صفحه پر نمی‌شود. قرار است بتوانم هر زمان که بخواهم با فشار دادن همزمان دکمه Steam و X آن را مطرح کنم، اما همیشه کار نمی کند. همچنین به طور معمول سعی می‌کردم از نمای استاندارد Steam خارج شوم، فقط برای لینوکس که به من بگوید برنامه‌ای که باز نبود آن را مسدود می‌کند. چند بار مجبور شدم دستگاه را خاموش کنم، زیرا نمی‌توانستم بفهمم چگونه در غیر این صورت از آن خارج شوم. اگر می خواهید با آن بازی کنید، یک ماوس و کیبورد همراه داشته باشید.

برخی از این موارد مطمئناً با گذشت زمان برطرف می‌شوند، اگرچه من فکر می‌کنم یک مدل ارتقا یافته می‌تواند کارهای بیشتری را برای سهولت استفاده از دستگاه انجام دهد. به عنوان مثال، Onexplayer Mini دارای دکمه ای است که به طور خودکار صفحه کلید ویندوز را در هر زمان فراخوانی می کند. همچنین شامل یک درگاه USB-A و دو درگاه USB-C است که اتصال هر دستگاهی را آسان می‌کند، در حالی که Steam Deck فقط دارای یک درگاه USB-C است که برای شارژ استفاده می‌شود (اگرچه بلوتوث آماده است، که این کمبود را کاهش می‌دهد. گزینه های سیمی).

رابط کاربری Steam Deck روی صفحه ظاهر می شود.

Steam Deck در نهایت من را به یاد قرار دادن یک هدست VR اولیه در اواسط دهه 2010 می اندازد. به یاد دارم که در حوالی سال 2014 یک Vive غول‌پیکر را پرتاب کردم و به‌طور باورنکردنی تحت تأثیر این تجربه قرار گرفتم. اما من نیز با دانستن اینکه فناوری به سرعت تکامل خواهد یافت، ترک کردم و من را در مورد سرمایه گذاری بدبین کرد. هرکسی که منتظر Meta Quest 2 بسیار تمیزتر بود، چیز زیادی را از دست نداد.

Steam Deck نیز تجربه مشابهی خواهد داشت. برای پذیرندگان اولیه، این یک تغییر دهنده بازی آشکار خواهد بود. اما اگر قبلاً در لیست انتظار چندین ساله هستید، بیش از حد FOMO احساس نکنید. هر چه دیرتر دستگاهی مانند این را بخرید، چه این نسخه از Steam Deck باشد یا یک نسخه کپی، بهتر خواهد بود.

برداشت ما

چیزهای زیادی وجود دارد که می توانم از Steam Deck انتقاد کنم. طراحی نامناسب، عمر باتری وحشتناک، سازگاری نرم افزاری غیرقابل پیش بینی، مرورگر لینوکس عجیب و غریب و بسیاری موارد دیگر دارد. حتی با وجود همه آن مسائل، من هنوز از وجود آن هیجان زده ام. این یک دستگاه بازی قدرتمند است که با هیچ چیز دیگری در بازار بی نظیر است. این واقعیت که می تواند Elden Ring را اجرا کند، یک نسخه کاملاً جدید AAA که نمی تواند روی رایانه شخصی من اجرا شود، ارزش کلی آن را به عنوان یک دستگاه قابل حمل نشان می دهد. Valve اگر بخواهد مخاطبی فراتر از انبوه متخصصان داشته باشد، باید تغییرات زیادی را انجام دهد، اما به نظر می‌رسد سخت‌افزار آنقدر توانایی دارد که بتواند سفر طولانی پیش رو را مدیریت کند.

آیا جایگزین بهتری وجود دارد؟

صادقانه بگویم، نه، اما در نهایت وجود خواهد داشت. Steam Deck رقبای التقاطی اولیه خود را از بین می برد، اگرچه به طور کلی یک پیش نویس ناقص است.

چقدر طول می کشد؟

باورش سخت است که Valve تا چند سال دیگر مدل بهتری عرضه نکند. با این حال، Steam Deck دارای برخی مشخصات چشمگیر است که تا آن زمان کاملاً قابل استفاده است.

آیا باید آن را بخرید؟

آره. اگر تعداد زیادی بازی رایانه شخصی بازی می‌کنید و فقط می‌خواهید تحرک بیشتری داشته باشید، هیچ دستگاه دیگری به شما اجازه نمی‌دهد بازی‌های خود را آزادانه در حال حرکت کنید. فقط بدانید که قرار است با یک دستگاه آزمایشی و گاهی غیرقابل پیش بینی کار کنید.