برام استوکر کمتر از 2000 کلمه را به سرنوشت تیره دمتر اختصاص داد، کشتی تجاری کنت دراکولا دزدکی سوار می شود تا از قلعه خود در ترانسیلوانیا به خیابان های لندن برسد. و با این حال، سرنوشتگرایی شبحآور و پارانویای فزاینده آن میانآهنگ – فصلی در یک فصل، که بهعنوان ورودیهای هشداردهنده و با فواصل عجیب فهرست کاپیتان ارائه میشود- در تخیل خوانندگان ماندگار شده است. طبیعتاً، برخی از فیلمهای متعددی که از رمان استوکر در سال 1897 اقتباس شدهاند، قتل عام خونآشام را در دریا، البته معمولاً به صورت مینیاتوری، تجسم کردهاند: صحنهای از باران و هراس در نسخههای بلا لوگوسی و فرانک لانژلا، مونتاژ تب و رویای ترسناک برداشت مجلل فرانسیس فورد کاپولا.
آندره اووردال، متخصص فیلمهای هیولایی نروژی، با آخرین سفر دمتر ، یک وعده غذایی کامل از آن چند صفحه ترسناک درست میکند. برای یک بار، میانآهنگ انتقالی استوکر در طول ساعتها به جای چند دقیقه بازگو شده است. دیمتر با یک ویژگی مخوف موجود در تلههای احترام به قطعههای دورهمی، ترسناکی است که با روحیه قدیمی خانه تولید بریتانیایی Hammer، که اتفاقاً اقتباس خود دراکولا ، وقایع داخل کشتی را حذف کرده است، ترسناک است. اووردال همچنین نوعی فیلم هیولاهای هالیوودی با بودجه متوسط را ساخته است که به نظر میرسد اکنون تنها به دور از انتظارات استودیویی، در زیر بطن سایهای ازتقویم اکران اوت باقی مانده است.
حکایت شوم و کشف یک کشتی خالی که در صخرههای انگلستان در صحنه افتتاحیه غرق شده بود، بلافاصله پیشبینی کرد که «هر گونه امید را رها کند». اووردال که چند هفته از این زمان به عقب برمیگردد، زمان کمی را در زمین خشک رومانی تلف میکند، و به سرعت خدمهای متشکل از ملوانان با لهجه ضخیم را تحت فرماندهی کاپیتان الیوت قرار میدهد (لیام کانینگهام، شأن بازیگر صحنه را که زمانی به Game of Thrones قرض داده بود، به ارمغان میآورد). و اولین همسرش، وویچک (بازیگر شخصیت آس، دیوید دستمالچیان).
فیلمنامه براگی شوت جونیور و زاک اولکویچ، که پیشنویسهای آن از زمانی که فیلم کاپولا هنوز در حال تولید بود، در سرتاسر هالیوود پخش میشد، چند افزوده قابل توجه به مانیفست مسافرین ایجاد میکند. آنها شامل پسری تیزبین (وودی نورمن)، و همچنین قهرمان تازه اختراع شده دیمتر، کلمنس (کوری هاوکینز)، دکتری هستند که حضورش در کشتی – و سابقه سختی تبعیض آمیز – مانند تلاشی عمدی برای دور شدن از ماجرای تمثیلی است. نژادپرستی که بسیاری در داستان استوکر خوانده اند.
مارپیچ رو به پایین افراد ناپدید شده و اتفاقات عجیب و غریب با کشف یک غارتگر ظاهری آغاز می شود: یک زن جوان با بازی آیسلینگ فرانسیوسی بلبل ، که هشدارهای هیولایی را که دهکده اش را شکار کرده است، زمزمه می کند. دراکولای دمتر از آن نوع شاهانهای نیست که توسط لوگوسی و کریستوفر لی رایج شده است. او بیشتر خفاش است تا انسان – یک جسد خونخوار، عمدتاً غیرکلامی که بیش از یک شباهت گذرا به کنت اورلوک مخرب ماکس شرک در اولین و هنوز هم بهترین اقتباس دراکولا ، نوسفراتوی غیرمجاز، دارد. همچنین یک لمس از Pumpkinhead، آن هیولای عملی بزرگ استن وینستون از فرقه وحشت دهه 80، در کلوزآپ لبخند عجیب و غیرانسانی کنت وجود دارد.
دیمتر با افزایش تعداد بدنش در یک کشتی لعنتی، بیش از هر وسیله نقلیه قبلی مشهورترین خون آشام ادبیات، با بیگانه مشترک است. اووردال، که اقتباس بسیار خوبی از YA یعنی داستانهای ترسناک برای گفتن در تاریکی و نمایش خزنده سردخانه کالبدشکافی جین دو را ساخته است، میداند که در هر لحظه چقدر باید دید واضحی از جاذبه ستارهای نامقدس خود ارائه دهد. با این حال، مواقعی وجود دارد که دشوار است آرزو نکنیم آرزو کنیم این فیلم دوران متفاوتی باشد، قبل از اینکه هیولاهای فیلم با سرعت تولید شده توسط کامپیوتر حرکت کنند و هر تخته قدیمی ترسناکی از یک کشتی قدرتمند در میان خراش بافت سلولوئید، ترش تر به نظر برسد. به اعتبار او، اووردال گاهی اوقات به سمت غیرعادی بودن دیجیتال متمایل می شود تا تأثیر خوبی داشته باشد: نماهایی از کشتی که از مه و طوفان بیرون می آید عظمتی نقاشی دارد.
بازیگران اکثراً عالی هستند و دیالوگها دارای ظرافت طنز و چوبهدار دورهای است: «قایق بدون موش»، یکی از خدمهها در غیاب صحبتهای جوندگان آه میکشد. "چنین چیزی خلاف طبیعت است." ممکن است کسی آرزو کند که ای کاش شخصیتها کمی ثروتمندتر و اندکی کمتر بودند. فیلمنامه آنها را تا حد زیادی در خطوط گسترده تعریف می کند، و در مورد جهنم، سرنوشت، و اعتقادات مربوط به آنها زیر سایه مرگ حتمی فریاد می زند. باز هم، این ماده ای نیست که پیچیدگی روانی را فریاد بزند. این پالپ فیلم B است که فقط با مقدار مناسبی از درجه کلاسی تئاتر شاهکار اجرا شده است – یک ترکیب هیولاهای تصفیه شده.
در حقیقت، قدرت عبور Demeter احتمالاً همیشه در پنهان نگه داشتن ذهنی اطلاعات نهفته است، در این که چقدر واقعاً توصیف می کند. گفتن داستان فقط از طریق بازتابهای کاپیتان، که ناراحتیاش به طور پیوسته با هر ورودی تاریخ جدید افزایش مییابد، خوانندگان را تشویق میکند تا تخیل خود را آزاد کنند و شکافهای گزارش را پر کنند. هر وحشت دریانوردی که ذهن ما بتواند تداعی کند احتمالاً ترسناک تر از هر چیزی در آخرین سفر دمتر خواهد بود. با این وجود، این اقدام متعهدانه اقتباسی مفصل – به ویژه پس از یک قرن سفر در صفحه بزرگ به همان قلعه رو به جلو روی صخره، ناخواسته نیست. آیا رگهای دست نخورده بیشتری از دراکولا وجود دارد؟ اقامت رنفیلد در دیوانهخانه میتواند فیلم بسیار خوبی را نیز بسازد.
آخرین سفر دمتر جمعه، 11 اوت در همه جا در سینماها اکران می شود . برای اطلاعات بیشتر از نوشته های AA Dowd، لطفاً از صفحه Authory او دیدن کنید .