اگر از نویسنده معمولی هزاره یا عاشق فیلم خود بپرسید فیلم مورد علاقه آنها چیست، به احتمال زیاد بسیاری از آنها می گویند Eternal Sunshine of the Spotless Mind . آن را از من، نویسنده و عاشق سینما 31 ساله بگیر. در حقیقت، فهمیدن دلیل آن کار سختی نیست: Eternal Sunshine زمانی که 12 ساله بودم اکران شد و فوراً به نظر یک گام به جلو در تحصیلات سینمایی من بود. بسیار بالغ و فلسفی، حتی ادبی، تصویری عمیق بود که برای ذهن جوان من قابل درک نبود. با این حال، بر خلاف بسیاری از فیلمهای دیگر، که با بلوغ کمتر میشوند، Eternal Sunshine 20 سال بعد همان احساس را دارد. این یک تجربه عمیق و تکان دهنده است که حتی اکنون، با حکمتی که زندگی از نظر فنی به من داده است، به نظر پیچیده تر از آن زمان نیست.
کاوش ذهنی و تفکر برانگیز میشل گوندری در مورد درد دل و از دست دادن در مارس 2004 منتشر شد و از همان ابتدا یک فیلم کلاسیک مذهبی بود. زمان فقط با آن مهربان بوده و جایگاه آن را بهبود بخشیده و آن را به یک شاهکار مدرن تبدیل کرده است. فراتر از فرضیه فوقالعاده اصلی، Eternal Sunshine مانند شراب خوب پیر شده است تا پیامی قدرتمند در هستهاش داشته باشد. از آنجا که فراتر از داستان های علمی-تخیلی پرخاطره، فیلم داستانی در مورد عشق است: عشق به دست آمده، عشق از دست رفته، عشق از دست رفته و عشق به یاد ماندنی.
قلبت را عوض کن
جیم کری در نقش جوئل، مردی انفرادی که با کلمنتین غیرقابل پیش بینی، با بازی کیت وینسلت، برنده جایزه اسکار، آشنا می شود و به سرعت ارتباط برقرار می کند. آنها بدون اینکه بدانند، یک رابطه قبلی را به اشتراک گذاشتند که پایان بدی داشت، و باعث شد آنها را برای حذف یکدیگر از خاطرات خود تحت عملی قرار دهند.
در سال 2004، چارلی کافمن یکی از جسورترین فیلمنامه نویسان هالیوود بود، به لطف فیلمنامه های نوآورانه اش برای جان مالکوویچ بودن در سال 1999 و اقتباس در سال 2002. با این حال، از بسیاری جهات، Eternal Sunshine تحولی را برای حرفه او رقم زد، زیرا بدون زحمت ماهیت متمایز و متجاوزانه او و جریان اصلی تجاری را که تا آن نقطه از او دور مانده بود، در هم آمیخت – در واقع، Eternal Sunshine پرفروش ترین فیلم او در گیشه باقی مانده است. کسب درآمد بیش از 70 میلیون دلار در سراسر جهان .
این فیلم بینندگانی پیدا کرد و امروزه همچنان بینندگان را مجذوب خود میکند، زیرا برداشتی نسبتاً ساده از عشق است. با این حال، در مد معمولی کافمن، تفکرات آن چیزی نیست که شما از یک عاشقانه هالیوود انتظار دارید. در دنیای Eternal Sunshine ، مانند زندگی واقعی، عشق عبارت است از درد دل، درد، خشم، ناامیدی، از دست دادن، اندوه و هر چیزی که در میان است. همچنین چرخه ای است، یک مارپیچ بی پایان بدون آغاز واقعی، چه رسد به پایان. فیلمنامه کافمن واقعیتهای سرد زندگی را با مفاهیم اثیری مانند سرنوشت و استعداد متعادل میکند. نتیجه، تصویری عمیقاً قابل ربط و صادقانه از چیزی است که مسلماً پیچیده ترین احساس بشریت است. شگفتی این فیلم این است که هرگز سعی نمی کند چیزی را توضیح دهد که کاملاً رک و پوست کنده، غیرقابل توضیح است. و با این حال شما آن را احساس می کنید.
در اصل، Eternal Sunshine of the Spotless Mind داستانی درباره امید است. کافمن هرگز به شما دروغ نمی گوید. کاملاً برعکس، او کاملاً واضح است: عشق آشفته، دائماً در حال تغییر و احتمالاً بیرحمانه است. مهمتر از همه، و بالقوه وحشتناک، این است که هرگز تمام نمی شود. عشق مانند پسزمینههای یخی که تمام صحنههای فیلم را اشغال میکند، آب میشود، اما همیشه برمیگردد. مانند لمس یخی که به زودی شروع به سوزاندن می کند، عشق آزار می دهد و تسکین می دهد. متلاشی می شود، اما بازیابی می شود، مصرف می کند و در عین حال تحویل می دهد. عشق خود تجربه انسانی است و ما مستعد آن هستیم.
واقعا چه فکر فوق العاده ای! به هر حال اگر عاشقانه هستید. اما Eternal Sunshine نشان میدهد که در درون همه ما کمی عشق وجود دارد – ما فقط راههای مختلفی برای بیان آن داریم. بدبین ها می گویند عشق به درد دل و پوچی می انجامد، در حالی که خوش بین ها با خوشحالی اعلام می کنند که عشق را به کمال و هدف می رساند. کافمن به این موضوع اهمیت نمی دهد. از نظر او عشق به سادگی منجر می شود و آفتاب ابدی راهی است که طی می کند.
من مثل آفتاب به محبتت نیاز دارم
اغراق آمیز نیست اگر بگوییم Eternal Sunshine of the Spotless Mind نسل من را شکل داد. در حالی که بومرها The Graduate و Gen X-ers Reality Bites داشتند، هزاره ها دارای Eternal Sunshine بودند. نسخه چالشبرانگیز و در عین حال ایدهآلشده عشق آن تأثیر عمیقی بر نحوه پردازش احساسات، نماهنگهای الهامبخش، بازیهای ویدیویی و حتی فیلمهای برنده اسکار داشت.
شخصیتهای کری و وینسلت نیز تأثیر عمیقی بر فرهنگ ما داشتند. وینسلت کلمنتاین پیش از این بود و به طور همزمان دختر رؤیایی شیدایی شیدایی مدرن را بازسازی کرد. سبک پر هرج و مرج و رنگارنگ او به یک روند مدرن تبدیل شد و شخصیت انفجاری و جیوه آلود او به یک دگم رفتاری تبدیل شد.
به نوبه خود، جوئل کری تجسم بی هدفی سردرگم نسل من است. او زندگی را در آرزوی چیزی می گذراند که نمی تواند آن را کاملاً ببیند، و می داند که در قلبش هنوز گم شده است. جوئل اولین بازنده مهربانی است که در اواخر دهه 2000 و 2010 بر پرده سینماها تسلط داشت، موجودی با میل ناگفته و احساسات بیان نشده که برای سالهای آینده هزاره ها را نامگذاری می کرد.
از بسیاری جهات، Eternal Sunshine of the Spotless Mind فیلمی است که بهترین نمایشگر ما هزاره هاست. مانند جوئل و کلمنتاین، ما نیز در اینجا هستیم، گم شدهایم، و به این فکر میکنیم که آیا ممکن است چیزی را فراموش کردهایم، بخشی حیاتی از زندگیمان که مانع از زندگی کامل آنها میشود. مالیخولیا اکنون بخشی از وجود ماست، اما ما فاقد کلماتی برای توضیح آن و شجاعت مقابله با آن هستیم. شاید ما هم به لاکونا رفتیم تا بخشی از حافظه ما پاک شود. شاید ما نیز به نحوی، روزی به آن شخصی که پاک کردیم، برخورد کنیم و همه چیز سر جای خود قرار گیرد. شاید مونتاک هم منتظر ما باشد.
شما را شگفت زده خواهد کرد
در 20 سالگی، Eternal Sunshine of the Spotless Mind بیشتر از همیشه مرتبط است. این فیلم یکی از اصلیترین سرویسهای استریم است – در حال حاضر در Peacock در حال پخش است – عصا موضوع چندین تابلوی پینترست، مقالههای یوتیوب و قطعات فکری است. جهنم، آریانا گرانده یک آلبوم کامل را به نام آن نامگذاری کرد! تعداد کمی از فیلمها میتوانند ادعا کنند که بدون هیچ «گفتمان» منفی پیرامونشان، قدرت ماندگاری زیادی دارند.
برخلاف اکثر فیلمها، Eternal Sunshine of the Spotless Mind لزوما محصول زمان خود نیست. جهانی بودن آن را دارد که آن را جاودانه و همیشه سبز می کند. این یک عاشقانه است که بیشتر به تأثیرات آن احساس مربوط می شود تا خود داستان عشق. اینجا مقصدی نیست؛ همه چیز در مورد سفر است. این جادوی فیلم است: مضامین و ایده های آن قابل ارتباط، تأثیرگذار و طنین انداز هستند.
آفتاب جاودان ذهن بیخالق ، قصیدهای است برای عشق و بنابراین، قصیدهای از زنده بودن، انسان بودن، حضور. این داستانی است که از انتها شروع می شود زیرا در واقع پایان فقط وسط است و داستان ادامه می یابد. مانند احساسی که به زیبایی آن را به تصویر میکشد، Eternal Sunshine of the Spotless Mind در جایی که بسیاری از فیلمهای دیگر لنگ میزنند، باقی میماند. قلب شما را می شکند زیرا شاید قرار نیست قلب ها پر باشد. شاید این در طبیعت ماست که کمی شکسته باشیم. شاید این وضعیت طبیعی ما باشد، محکوم به جستجوی راهی برای دوباره جمع کردن آن باشیم. شاید این چیزی است که به ما امید و اراده می دهد. شاید عشق برای ترمیم یک قلب شکسته نیست. شاید قرار باشد آن را باز نگه دارد تا به ما یادآوری کند که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، ما همیشه خونریزی خواهیم داشت و به ضرب و شتم ادامه خواهد داد.
Eternal Sunshine of the Spotless Mind برای پخش در Peacock در دسترس است.