یک لحظه کوچک جنگ ستارگان یاغی ها نشان اوتیسم را به درستی دریافت می کند

در حالی که چند ساعت اول بازی Star Wars Outlaws را بازی می کردم، یک بار دیگر متوجه شدم که یک ترانه کاملاً آشنا به من ارائه شده است. به نظر می‌رسد که ND-5، همکار اصلی دروید کی وس، دروید دیگری با کد اوتیسم باشد که معمولاً برای خنده بازی می‌شود یا توسط بازیگران اصلی به عنوان «دیگر» رفتار می‌شود.

او به عنوان شخصیتی رواقی و جدی معرفی می شود که به نظر می رسد به هیچ چیز جز رسالت خود دلسوزی ندارد. هنگامی که او و کی به طور رسمی با هم متحد می شوند، نقش مرد مستقیم به او داده می شود. کی شوخی می کند و نظرات طعنه آمیزی می کند که ND-5 با صداقت به آنها پاسخ می دهد. هر زمان که او سؤالی می پرسد، او پاسخ صادقانه خود را می دهد بدون اینکه ضربه را در صورتی که توهین آمیز باشد، کاهش دهد. در مواقعی که کی می خواهد بر اساس احساس عمل کند، با منطق سرد مقابله می کند. به طور کلی، همه اینها ویژگی های مشترکی هستند که در طیف اوتیسم وجود دارند.

قرار دادن این ویژگی ها بر روی یک شخصیت دروید یا روباتیک یک موضوع رایج در جنگ ستارگان و خارج از آن است. برای یک بیننده، منطقی است که یک ماشین منطق را به تعویق بیندازد، خیلی همدل نباشد، و تفاوت های ظریف تعاملات اجتماعی را درک نکند. احتمالاً این کار برای هدف قرار دادن عمدی افراد در طیف انجام نشده است، اما من همیشه مجبور بوده ام آن را به عنوان یک شکل کمی توهین آمیز از نمایش منفی تحمل کنم. با این حال، یک خط پلک زدن و از دست دادن آن در نهایت از استفاده از یک شخصیت روباتیک برای ارائه نمونه نادری از بازنمایی مثبت استفاده کرد – نمونه ای که با من صحبت کرد، به عنوان فردی که سابقه غلبه بر انگ اوتیسم را دارم.

من شکسته نیستم

ND-5 اوایل با کی ملاقات می کند و وظیفه دارد از او در ساختن یک تیم برای انجام دزدی بزرگ بازی حمایت کند. او در دنیا به او نمی‌پیوندد، اما وقتی کی به اطلاعات یا مشاوره نیاز دارد، چشم و گوش اوست. این ساعت‌های اولیه با او کمک چندانی به اولین برداشت من نکرد که از او برای چیزی بیشتر از لحن کمدی کی استفاده نمی‌شود.

مدت زیادی از ماجراجویی نمی گذرد، کی در نهایت به سیاره ای می رسد تا در جستجوی یک آهنگر برای دزدی استخدام کند. همانطور که کشتی به زمین می نشیند و او در مورد ماموریت با ND-5 صحبت می کند، اظهارات غیرمستقیم می کند که این درویدساز می تواند پروتکل های خود را تنظیم کند – اساساً شخصیت او را تغییر می دهد. ND-5 با دو خط پاسخ می دهد: "من به کمک نیاز ندارم. من شکسته نیستم.»

تصور می‌کنم اکثر افرادی که این صحنه را تماشا می‌کنند، تصور می‌کنند که ND-5 به معنای واقعی کلمه صحبت می‌کند، همانطور که او اغلب انجام می‌دهد. به معنای واقعی کلمه، نه، او شکسته نیست – هیچ آسیبی نیاز به تعمیر ندارد. اما معنای این خط برای من این نیست.

ND-5 به کی می گوید که او شکسته نیست.
یوبی سافت

وقتی بچه بودم از مشکلات حسی شدید رنج می بردم. من به شدت به عطرها و بافت‌ها حساس بودم، تا جایی که اگر برچسب روی پیراهنم را روی پوستم احساس می‌کردم یا مجبور می‌شدم بدون شیشه‌های پایین در ماشین سوار شوم تا در اثر این عطرها خفه نشوند، به حالت عصبانیت تبدیل می‌شدم. نمی‌توانم دقیقاً به یاد بیاورم که در این مورد چه اتفاقی افتاد، اما در یک لحظه غم‌انگیز با دو خواهر و برادر بزرگ‌ترم که در آن زمان نمی‌توانستند درک کنند که چرا من بیشتر از حد توانم اینطور رفتار می‌کنم، برادرم به مادرمان گفت. "مامان، درستش کن."

زندگی با اوتیسم یک نبرد متفاوت برای همه است. من قصد ندارم به خاطر تجربه شخص دیگری به جز تجربه خودم صحبت کنم، اما معتقدم که یک مبارزه مشترک پذیرفتن تفاوت هایمان و عدم تلقی آنها به عنوان نقص است. بله، چیزهایی هستند که باید یاد بگیریم انجام دهیم، تغییر دهیم، یا راه هایی برای تطبیق با آنها پیدا کنیم که ظاهراً هیچ کس دیگری انجام نمی دهد. این باعث می شود که به راحتی در ذهنیت «اشتباه» یا «دیگری» قرار بگیریم. "شکسته." زمانی که به نظر می رسد همه و همه چیز به خوبی در جای خود قرار می گیرند، اما ما اینطور نیستیم، این یک رشته فکری منطقی است که فرض کنیم مشکل خود ما هستیم.

صادقانه بگویم، این چیزی است که من در حال حاضر در 30 سالگی هنوز برای پذیرش آن تلاش می کنم. صدها بار وجود داشت که از هر فرصتی برای "عادی" بودن استفاده می کردم. بیان اینکه چقدر زندگی در دنیایی که در آن به شما به عنوان فردی دورتر از دیگران نگاه می کنید، می تواند منزوی کننده و تضعیف کننده باشد، دشوار است. اون عجیبه مشکل. چیزی که این موضوع را به یک موضوع پایدار و پیچیده تبدیل می کند این است که در داخل و خارج تقویت می شود. اگر همانطور که من به افراد دیگری مانند شما دسترسی نداشتید و رسانه‌ها یا دیگران را مانند شما برای خنده نادیده می‌گیرند یا به بازی می‌گیرند، خیلی آسان است که در یک چرخه باطل ادراک منفی از خود قرار بگیرید.

مادرم ممکن است به اندازه من در هنگام بزرگ کردن من گم شده باشد، اما او قبلاً چیزی را می دانست که ND-5 با اطمینان بیان می کند. وقتی برادرم این نظر را گفت، او به سادگی گفت: "او شکسته نیست."

این فقط دو خط است، اما این اولین باری بود که واقعاً احساس کردم توسط یک شخصیت درک شده است. ND-5 می داند که او متفاوت است، اما می پذیرد که او همین است. چیزی برای «تعطیل» وجود ندارد، فقط باید تفاوت‌هایی را بفهمیم و بپذیریم. حداقل در تجربه من، دست و پنجه نرم کردن با آن برای افرادی در طیف به همان اندازه که برای اطرافیانش سخت است.