دردویل در حضور نسبتاً کوتاه خود در رسانههای لایو اکشن، بیش از تعابیر مضحک معمولی که برای شخصیتی اتفاق میافتد را تحمل کرده است که هیچکس نمیداند با او چه کند. نقش مکمل او در محاکمه هالک شگفتانگیز بیل بیکسبی وجود دارد – و هر چه کمتر در مورد آن فیلم تلویزیونی صحبت شود، بهتر است. فیلم Daredevil به رهبری بن افلک در سال 2003 وضعیت بهتری نداشت و قربانی خطای اشتباه اوایل دهه 2000 شد که به دلیل نادیده گرفتن تداوم کمیک به نفع "خونسردی" الهام گرفته از ماتریکس شد. سریال نتفلیکس 2017 نفرین را شکست، با بازیگری، نویسندگی و کارگردانی فوقالعادهای که قهرمان قدیمی مارول کامیکس را گرامی داشت و نسخهای در سطح خیابان از MCU را روشن کرد. با این حال، علیرغم تحسین منتقدان ، پخش کننده سریال را پس از سه فصل به دلیل رقیب استریم دیزنی در افق کوتاه کرد. طرفداران از این کنسل غمگین شدند، و همه چیز برای این تکرار تحسین برانگیز از آینده شخصیت تاریک به نظر می رسید.
چارلی کاکس و وینسنت دونوفریو سه سال دیگر بهترتیب نقشهای نمادین خود از مرد بدون ترس و سلطان جنایت را در فیلمهای Spider-Man: No Way Home و Hawkeye تکرار کردند. بعد از این دور دوم آغوش گرفتن برای این گوشه از دنیای سینمایی مارول، به نظر میرسد در سالهای آینده چیزهای بیشتری برای Daredevil و شرکتهایش وجود دارد. برای جشن تولد دوباره دردویل و تکمیل مهاجرتش از نتفلیکس به دیزنی پلاس ، اینها 10 قسمت از بهترین قسمت های سریال تلویزیونی هستند.
10. Cut Man – فصل 1، قسمت 2
یکی از معروفترین چیزهایی که Daredevil به خاطر آن شناخته شده است، صحنههای جذاب مبارزه در راهرو است. در هر سه فصل یکی وجود دارد، و همه آنها ویترین استثنایی در رقص و فیلمبرداری هنرهای رزمی هستند. به طور کلی، این مجموعه در انتقال ریسک های فوق العاده بالا به قهرمان عنوان و حمایت از چهره بازیگران در چنین محیطی نزدیک کار می کند.
فیلم Cut Man با قهرمانی که نزدیک به مرگ است در یک زبالهدان پرتاب میشود و کلر تمپل تنها کسی است که در آنجا کمک میکند. تنش و خشونت به خاطر آن نیست، و این اپیزود همچنین به عنوان یک فرو رفتن عمیق در وضعیت روانی پریشان مت مورداک عمل می کند که خطوط اخلاقی او را محو می کند. نبرد راهروی او با گروهی از گانگسترهای روسی، زمانی که پسر ربوده شده را از زندگی بردهداری نجات میدهد، این اپیزود را به شکلی هیجانانگیز و رضایت احساسی به پایان میرساند.
9. Condemned – فصل 1، قسمت 6
فصل 1 به طرز اغواکنندهای تنش فوقالعاده داستان خود را از طریق بازیگرانش بالا میبرد و Condemned یکی از هیجانانگیزترین قسمتهای کلاستروفوبیک فصل است. دردویل، رئیس گروه اوباش روسی، ولادیمیر، را به یک ساختمان متروکه می برد تا اطلاعاتی درباره ویلسون فیسک/کینگ پین سایه دار پیدا کند. به عنوان دشمن اصلی Devil of Hell's Kitchen، او اغلب در زمین بازی دو قدم جلوتر از بقیه است.
یکی از جذاب ترین صحنه های این قسمت این بود که کینگ پین ناگهان از طریق رادیو خود به مرداک رسید، نیمه تحسین برانگیز و نیمی تحقیرآمیز، و به او هشدار داد که انگار دومی صرفاً یک کودک است که خارج از لیگ خود بازی می کند. به طور موثری گرانی موقعیت و حضور دلهره آور فیسک را بدون نیاز فیزیکی به او در صحنه فروخت. هوای عدم اطمینان حاصل از تماشای فرار دردویل از مقبره بتنی اش، مهره ای بر کیک بود.
8. صحبت از شیطان – فصل 1، قسمت 9
Speak of the Devil به شکلی هیجانانگیز سرگردان شروع میشود و با دوئل شبانه شرورانه بین Daredevil و رهبر The Hand Nobu شروع میشود – و به وضوح میبازد. این اپیزود راه خود را در آن روز تا رسیدن به زمان حال ادامه می دهد. نشان داده میشود که مت با خشم و ناامیدی به دنبال شکار ویلسون فیسک است که متوجه میشود مرگ النا کاردناس، مشتری نلسون و مرداک، به دستور تبهکار به قتل رسیده است.
پس از مشخص کردن مکان ادعایی خود در یک انبار متروکه، او فقط نوبو را پیدا می کند و اینکه این تله دیگری بود که کینگ پین برپا کرده بود. حتی پس از اینکه Daredevil به سختی از این مبارزه غم انگیز خارج شد، در اولین رودرروی خود با خود فیسک به شدت شکست خورد. در نه قسمت از فصل، این سریال باعث میشود مخاطبان از زندگی مت در شکاف ظاهری کلاس بین قهرمان و آنتاگونیست ترس داشته باشند.
7. Daredevil – فصل 1، قسمت 13
اگرچه داستان تلویزیونی ابرقهرمانی شخصیت اصلی که لباس اصلی خود را تا پایان سریال/فصل «به دست نمیآورد» در نگاهی به گذشته خسته شده است، Daredevil حداقل موفق میشود آن را راضیکننده کند. اما جدا از فاش شدن بزرگ، قانعکنندهترین چیزها در مورد پایان فصل این است که چگونه نقطه عطف بد جدیدی را برای پیشرفت Kingpin و طوفان احساسات در پایان داستان رقم زد.
شاید فراموش نشدنی ترین صحنه مونولوگ ابرشرور فیسک در پشت اسکورت اف بی آی باشد. این میتوانست بهراحتی بینظیر و بیش از حد باشد، اما کاملاً جذاب و ترسناک است. کینگ پین، تا این لحظه، خود را قهرمان داستان خود می دانست. با این حال، او نه تنها متوجه میشود که «سامری خوب» نیست، بلکه نقش خود را بهعنوان یک شرور و یک شر ضروری میپذیرد. این سطح درست ترس تحمیلکننده است که همتای کتابهای مصور او را به عدالت میرساند و باعث میشود شکل کاملاً تحققیافته دردویل مانند ادای احترامی به «مرد بدون ترس» اثر فرانک میلر باشد.
6. New York's Finest – فصل 2، قسمت 3
فصل 2 Daredevil به همان ارتفاعات شهاب سنگی فصل 1 و 3 نمی رسد، اما همچنان در نوع خود یک تلاش خوب برای دوره دوم بود. بدون شک جذاب ترین اپیزودهای این فصل شامل نمایش قطعی جان برنتال از فرانک کسل/پانیشر است.
او و The Daredevil به لطف بازی های برنتال و کاکس پویایی باورنکردنی دارند و به طور موثر تفاوت های فاحش ایدئولوژی خود را هنگام مبارزه با جرم و جنایت می نویسند. بحث پشت بام آنها در مورد "قانون بدون کشتن" دردویل، اعتقاد به رستگاری، و طیف اخلاق برای تماشا مسحورکننده بود و، البته، این رویارویی را با یک صحنه مبارزه بینقص و بینقص به پایان میرساند.
5. پنی و دایم – فصل 2، قسمت 4
پنی و دایم در حالی که قسمتی از Daredevil هستند، به همان اندازه – اگر نه بیشتر – یک قسمت پانیشر هستند. همچنین یکی از وحشتناکتر است، زیرا نشان میدهد که فرانک برای اولین بار در فصل پس از ربوده شدن و شکنجه توسط اوباش ایرلندی واقعاً مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. همراه با تنش پانیشر که در موقعیت های فزاینده وخیم قرار می گیرد، نجات او در آخرین لحظه توسط دردویل باعث ایجاد یک دوئت هیجان انگیز در فرار انفجاری آنها شد.
اما حتی در آرام ترین لحظات اپیزود، عمیقاً تأثیرگذار است. وقتی این دو با فرانک بشدت کتک خورده مینشینند، اجرای برنتال و ارائه دیالوگ، ضدقهرمان بیپیرامون را در نوری دلسوزانه و غمانگیز ترسیم میکند. حالت غم انگیز و خسته او، انسانیت کبود شده این شخصیت خطرناک را به تصویر می کشد.
4. هفت دقیقه در بهشت - فصل 2، قسمت 9
با وجود اینکه آنها شخصیتهای اصلی سریال نیستند، هفت دقیقه در بهشت دو تا از بهترین شخصیتهای معرفی شده از طریق Daredevil را معرفی میکند. The Punisher و Kingpin یک اتحاد موقت و فوقالعاده شکننده ایجاد میکنند تا به تلاش خونین اولی برای انتقام و داستان بازگشت پیشگویانه دومی متوسل شوند. جای تعجب نیست که خیلی خوب پیش نمی رود. پس از اینکه فرانک اطلاعات را از اوباش زندانی مورد نیازش دریافت میکند، کینگپین از او تشکر میکند و بیدرنگ اجازه میدهد هر زندانی در بلوک خود را آزاد کند تا او را وحشیانه بکشد.
و حتی دیدن فیسک که در فصل 1، سر یک مافیای روسی را با درب ماشین به یک درهم ریخته درهم میکوبد، «صحنه دعوای راهرو» که فرانک در این قسمت ارائه کرده است، احتمالاً کیک وحشتناکترین و آشفتهترین قسمت سریال را میگیرد. Kingpin از Vincent D'Onofrio و Punisher Bernthal پویایی تهاجمی فریبنده ای دارند، حتی در چند دقیقه ای که ما با آنها در اختیار داریم.
3. Blindsided – فصل 3، قسمت 4
فصل 3 مرد بدون ترس را در تاریک ترین و پایین ترین وضعیتی که تا به حال بوده است نشان می دهد. نمایش به طور کلی آهنگهای جنایی-نوآر و زیرژانر را به طرز ماهرانهای متعادل میکند، اما فصل سوم خط داستانی اصلی کتاب مصور فرانک میلر، دوباره متولد شده و اجرای برایان مایکل بندیس و الکس مالیف در Daredevil را به وضوح پخش میکند.
وضعیت ذهنی شکنجهای که مت در آن قرار میگیرد نشان میدهد که او میخواهد برای از بین بردن فیسک، تا آنجایی که هویت فاگی را بدزدد تا به خاطر کثیفی بر روی شخصیت شرور وارد زندان شود، تلاش کند. همانطور که انتظار می رفت، کینگ پین در این مورد یک قدم جلوتر از مت است و کل زندان را به جهنم شخصی بیگیلان تبدیل می کند. همه چیز از موسیقی متن، بازیگری، رقص، مبارزه 10 دقیقه ای اضطراب آور زیر را به بهترین صحنه های سریال تبدیل می کند.
2. The Devil You Know – فصل 3، قسمت 6
این تکامل تیره و تار شخصیت Daredevil باعث میشود مت با بحرانهای ایمان، اخلاق و افکار خودکشی دست و پنجه نرم کند، همه اینها در حالی است که Kingpin دوباره در خیابانها رها شده است، FBI در جیبش است، و Ben Poindexter/Bullseye در حال جعل هویت و تهمت زدن به نماد او.
شیطانی که به درستی نامش را میشناسید ، همه چیز را به پایینترین سطح میبرد، زیرا درست زمانی که مت دارد خودش را بالا میبرد و نشانههایی از اجازه دادن دوباره به فاگی و کارن و فیسک در آستانه افشا شدن نشان میدهد، بولسی یک قتل عام خونین را در نیویورک رهبری میکند. بولتن. این حس مشابهی از ترس بسیار زیاد است که همچنین منجر به یک مبارزه درونی و فراموش نشدنی بین Daredevil و Bullseye می شود.
1. A New Napkin – فصل 3، قسمت 13
تا آنجایی که لغو شد، Daredevil موفق شد داستانی «کامل» را تعریف کند که تمام ضروری ترین پایان های آزاد را به هم پیوند می دهد. وضعیت عاطفی مت بیش از هر زمان دیگری در طول نمایش به لبه نزدیک شده است، زیرا تکامل تاریک Daredevil در خشم، خشونت و انتقام غوطه ور شده است. سه بازیکن اصلی در این بازی خشونتآمیز همگی در برابر یکدیگر قرار دارند (Daredevil، Bullseye، و Kingpin) و A New Napkin همه آنها را در مسیر برخورد انفجاری قرار میدهد.
حتی با در نظر گرفتن دعواهای حیرتانگیز تکتک، این نزاع سهجانبه بین قهرمان عنوان، Bullseye، و Kingpin یکی از نفسگیرترین وحشیانهترین سکانسهای سری است. نتیجه حتی قویتر است، با اینکه Daredevil جذابترین شکست زندگیاش را به فیسک وارد میکند و پیروزمندانه ردای خود را به عنوان نماد امیدی که نمیتوان از بین برد، پس گرفت. این لحظه ای در نمایش است که در آن او واقعاً "دوباره متولد می شود" و رشد شخصیت بسیار مورد نیاز و آشتی با عزیزانش را تجربه می کند.