سینما مملو از شخصیت هایی است که گرفتار خواسته های خود می شوند، با فیلم های متعددی که گره گشایی از زندگی آنها را به تصویر می کشد که آنها خط باریک بین جاه طلبی و وسواس را طی می کنند. فیلمهایی درباره وسواس با استفاده از روایتهای خوب نوشته شده برای نشان دادن این که چنین تعقیبهای بیوقفه چقدر میتوانند جذاب باشند، این علایق شدید و تثبیتها را بررسی میکنند.
از فرود ترسناکی که در راننده تاکسی به تصویر کشیده شده تا شدت هولناکی که در Whiplash به تصویر کشیده شده است، برخی از فیلمها وسواسهای همهجانبه را به شیوههایی جذاب به تصویر میکشند. این داستانها که اغلب به عنوان غواصی عمیق در ذهن شخصیتهای آشفته و خواستههای آنها عمل میکنند، بینندگان را متحیر میکنند، در عین حال بیقرار، و بیشتر آنها به عنوان هشداری آشکار در مورد خطرات ناشی از چیزی بیش از حد میخواهند.
7. Nightcrawler (2014)
لو بلوم ( ظهور بیگناه جیک جیلنهال) یک دزد خرده پا در لس آنجلس است که به زودی دنیای هیجانانگیز و پرسودتر عکاسی خبری مستقل را کشف میکند. نایت کرولر می بیند که لو به طور کامل از این کار استقبال می کند، خودش یک بازیگر می شود و حوادث خشونت بار فزاینده ای را ضبط می کند تا به ایستگاه های خبری محلی بفروشد. هرچه فیلم پرهیجان تر باشد، پرداخت بیشتر خواهد شد، بنابراین لو در گرفتن یک عکس عالی وسواس پیدا می کند، حتی اگر به معنای دستکاری صحنه های جنایت و عبور از سایر مرزهای اخلاقی باشد.
این مهیج نئو نوآر به کارگردانی دن گیلروی، به لطف بازی مسحورکننده جیلنهال در نقش لو سوسیوپاتیک، که بیتفاوتی نگرانکنندهاش او را برای این کار عالی میکند، اوج میگیرد. شخصیت مزاحم هم بازتابی است و هم انتقادی از رابطه بین روزنامه نگاری غیراخلاقی و تقاضای مصرف کننده که آن را تغذیه می کند. یکی از بهترین فیلمهای جنایی دهه 2010 ، Nightcrawler پس از کابوسهای کابوسآمیز که باعث میشود شبیه یک فیلم ترسناک آهسته به نظر برسد، چرخشهای واقعاً تاریکی را طی میکند.
6. پرستیژ (2006)
چقدر برای پیشی گرفتن از رقیب تسلیم می شوید؟ این سوالی است که کارگردان کریستوفر نولان در The Prestige به بررسی آن می پردازد که پاسخ آن یک پیچ و تاب تلخ و فراموش نشدنی است. داستان فیلم در اواخر قرن نوزدهم اتفاق میافتد و داستان دو جادوگر به نامهای رابرت آنژیر (هیو جکمن) و آلفرد بوردن (کریستین بیل) را روایت میکند که رقابت شدیدشان برای برتری بر یکدیگر زندگی آنها را از بین میبرد. این دو مصمم میشوند تا رازهای یکدیگر را فاش کنند و انژیر به ترفند نهایی بوردن، «مرد حملشده» توجه ویژهای پیدا میکند.
The Prestige برای اولین بار با تحسین منتقدان روبرو شد و طرفداران و منتقدان داستان منحصر به فرد آن را که مسیرهای غیرمنتظره ای را طی می کند و شخصیت های شگفت انگیزی مانند نیکولا تسلا دیوید بووی را معرفی می کند، تحسین می کنند. پویایی جکمن و بیل در قلب فیلم قرار دارد و رقابت ناسالم این زوج برای هر یک بسیار بیشتر از آن چیزی است که در ابتدا فکر می کردند هزینه دارد. مدخل نسبتا دست کم گرفته شده در فیلم شناسی گسترده نولان برای طرفداران کارگردان که احتمالاً علائم تجاری آشنای او را از روایت غیرخطی گرفته تا استفاده از نمادگرایی در سراسر آن می شناسند، باید ببینند.
5. چشمان کاملا بسته (1999)
به نظر می رسد که دکتر بیل هارفورد (تام کروز) با همسرش آلیس (نیکول کیدمن) در شهر نیویورک زندگی پایداری دارد، حداقل تا زمانی که یک مشاجره تند که در آن او فانتزی های جنسی خود را درباره مرد دیگری فاش می کند. هارفورد آشفته و تحت تأثیر حسادت، یک سفر جنسی شبانه را آغاز می کند که او را به یک توپ مخفی نقاب دار هدایت می کند. در آنجا، او با افراد جالبی آشنا می شود و یک سری برخوردهای جنسی دارد که به طور فزاینده ای سورئال و ناراحت کننده می شوند زیرا وسواس او را به اعماق این دنیای امیال ممنوعه سوق می دهد.
چشمان کاملا بسته آخرین شاهکار کارگردان استنلی کوبریک است، زیرا این فیلمساز سرشناس مدت کوتاهی پس از ارائه کات نهایی فیلم در سال 1999 بر اثر حمله قلبی درگذشت. مانند چندین اثر کارگردان، درام وابسته به عشق شهوانی مملو از نمادگرایی و معانی لایهای است، که در نهایت بر قوس مرکزی وسواس هارفورد برای کشف تمایلات جنسی احتمالاً ناشناختهاش پس از اعتراف صریح همسرش تمرکز میکند.
4. روانی آمریکایی (2000)
American Psycho یک فیلم ترسناک طنز کلاسیک است که پاتریک بیتمن (کریستین بیل)، یک بانکدار سرمایه گذاری ثروتمند شهر نیویورک را دنبال می کند که روزها به زندگی تجملی می پردازد، اما در شب، فانتزی های خشونت آمیز خود را به نمایش می گذارد. وسواس او نسبت به ظواهر و مادی گرایی با قتل های وحشتناک او در طول فیلم، که رفتارهای نامنظم فزاینده بیتمن را شرح می دهد، در تضاد است. در پایان، مخاطبان این سوال را خواهند داشت که کدام بخش از اعمال او واقعی و کدام یک توهم روانی بوده است.
American Psycho که یکی از بهترین فیلمهای هیجانانگیز روانشناختی تاکنون محسوب میشود، بر اساس رمانی به نام برت ایستون الیس ساخته شده است که طنزی هوشمندانه از افراط در فرهنگ یاپی دهه 1980 است. وسواس بیتمن نسبت به داراییهای مادی، ظواهر بیرونی و نمادهای موقعیت، نشاندهنده این است که چگونه ثروت و موفقیت با نشانگرهای سطحی اندازهگیری میشوند – و هنوز هم هستند. این در کوچکترین جزئیاتی که با چیزهای پوچ هم مرز است، دیده می شود، مانند نظرات او در مورد کارت های ویزیت و ناامیدی برای رزرو رستوران. آنچه در پشت این نمای بی عیب و نقص متزلزل پنهان شده است، خشونتی سادیستی است که زوال اخلاقی فزاینده در زیر دنیای مدرن ماتریالیستی را به تصویر می کشد.
3. Whiplash (2014)
فیلم Whiplash کارگردان Damien Chazelle یک درام برنده جوایز است که پویایی توهین آمیزی را به تصویر می کشد که بین یک درام نواز جاز جاه طلب جوان، اندرو نیمن (مایلز تلر) و مربی بی رحم او، ترنس فلچر (JK Simmons) شکل می گیرد. اندرو، دانشجوی سال اول در کنسرواتوار معتبر شفر، آرزوی تبدیل شدن به یکی از بزرگان را دارد. او بر این باور است که فلچر، که به دلیل بدرفتاری کلامی و فیزیکی نسبت به دانشآموزانش بدنام است، میتواند به او در رسیدن به این هدف کمک کند. فلچر در واقع اندرو را به محدودیت های فیزیکی و ذهنی خود سوق می دهد، با رابطه سمی فزاینده آنها که منجر به اجرای عاطفی نهایی می شود.
Whiplash در به تصویر کشیدن تلاش طاقت فرسا برای کمال هنری، با خون، عرق و اشک واقعی که برای هدف تک فکر اندرو قربانی شده است، تزلزل ناپذیر است. فلچر به همان اندازه به عنوان یک مربی وسواس فکری است که معتقد است روشهای آموزشی نادرست او میتواند هنرمند افسانهای بعدی را خلق کند، حتی اگر این به معنای آسیب رساندن به دانشآموز در این فرآیند باشد. سیمونز به درستی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای ایفای نقش فلچر تهدیدآمیز دریافت می کند، با شخصیت او و فیلم در کل سوالات انتقادی را درباره رمانتیک شدن این هنرمند مبارز ایجاد می کند.
2. سرگیجه (1958)
جیمز استوارت در نقش کارآگاه پلیس سابق جان "اسکاتی" فرگوسن در فیلم سرگیجه بازی می کند. او به دلیل ترس تضعیف کننده اش از ارتفاع که پس از یک حادثه در محل کارش ایجاد شد، بازنشسته می شود. او سپس زمانی که توسط یکی از آشنایان قدیمی، گاوین الستر (تام هلمور) استخدام می شود، به عنوان یک بازرس خصوصی کار می کند تا همسرش مادلین (کیم نواک) را که رفتار عجیبی دارد دنبال کند. همانطور که اسکاتی دنبال مادلین می رود، شیفته او می شود و به همین دلیل است که مرگ ناگهانی او به شدت او را تحت تأثیر قرار می دهد. اسکاتی ویران شده بعداً با جودی بارتون، زنی که شباهت عجیبی به مادلین دارد، روبرو می شود.
سرگیجه یکی از بزرگترین فیلمهای آلفرد هیچکاک است که فیلم هیجانانگیز روانشناختی را بهعنوان اثر بزرگ او در نظر میگیرند. داستان پیچ در پیچ و رمز و راز پیرامون مادلین و جودی در نهایت توسط یک تثبیت عصبی از جانب اسکاتی هدایت می شود. همانطور که قهرمان داستان جودی را به تصویر عشق از دست رفته اش تبدیل می کند تا حقیقتی تکان دهنده را بیاموزد، خطوط بین واقعیت و توهم محو می شود. فیلم 1958 از کارگردانی هیچکاک بسیار سود می برد و استاد تعلیق در هر ثانیه حس ترس فزاینده ای را القا می کند.
1. راننده تاکسی (1976)
راننده تاکسی کارگردان مارتین اسکورسیزی داستان تراویس بیکل (رابرت دنیرو) کهنه سرباز جنگ ویتنام با بی خوابی را روایت می کند که اکنون با تاکسی خود در شهر نیویورک رانندگی می کند. تراویس روز به روز از فقر و جنایت اطرافش خشمگین تر می شود و به دلیل تلاش های ناموفقش برای برقراری ارتباط با دیگران، سلامت روانی او بدتر می شود. هنگامی که او برای نجات یک کارگر جنسی جوان به نام آیریس ( جودی فاستر ) وسواس پیدا می کند، عصبانیت و احساس انزوای او به اوج خود می رسد. بدتر شدن قطع ارتباط او با جامعه در نهایت منجر به وسواس او با این ایده می شود که باید شهر را از کثیفی پاک کند و به نتیجه ای خشونت آمیز منجر می شود.
تصویر نمادین دنیرو از یک تراویس بدون لول تا حد زیادی چیزی است که مطالعه شدید شخصیت اسکورسیزی را به طرز وحشتناکی موثر می کند. راننده تاکسی تصویری تلخ از بیگانگی شهری است، با وسواس قهرمان داستان برای پاکسازی شهر، تیری ناامیدکننده برای رستگاری در دنیایی است که توسط جنایت و فساد اداره می شود. فیلم 1976 بیشتر به خاطر قوس داستانی تاریک تراویس به یاد میآید، و بدتر شدن وضعیت روحی او به ناچار منجر به عواقب وحشتناکی میشود.