دنیای سینمایی مارول در آتش است . زمانی که اوج سرگرمی های پرفروش بود، MCU اکنون سایه ای از خود سابق خود است و در تلاش برای کنترل دنیای پیچیده تر خود و در عین حال تلاش برای حفظ توجه مخاطبان است. پس از پایان Infinity Saga، MCU ناامیدی های متعددی را ایجاد کرد و به نظر نمی رسد همه چیز برای آینده این شرکت دنبال شود. عملکرد پایین باکس آفیس مورد انتظار مارولز و استقبال ملایم منتقدان تنها وضعیت متأسفانه ای را که MCU در آن قرار گرفته است تأیید می کند.
اما این مسائل چیز جدیدی نیست. ما در طول دهه 2010 آنقدر در شور و شوق MCU بودیم که به آن مجوز دادیم یا تلاشهای متوسط متعدد را نادیده گرفتیم. در حالی که به راحتی می توان به Thor: Love and Thunder و Ant-Man and the Wasp: Quantumania به عنوان آغاز پایان اشاره کرد، حقیقت این است که MCU هرگز کامل نبوده است. در واقع، بسیاری از پروژه های آن که در حماسه Infinity منتشر شد، چیزهایی هستند که با افزایش سن بدتر می شوند. برخی از آنها فقط کافی هستند، اما بدترین فیلمهای MCU در بین بدترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ جای میگیرند، و زمان آن رسیده است که آن را بشناسیم.
7. هالک شگفتانگیز (2008)
ادوارد نورتون، نامزد سه جایزه اسکار، اولین حضور در MCU – و خروج – را با فیلم گیجکننده The Incredible Hulk در سال 2008 انجام داد. خلاصه داستان این است که بروس بنر پس از بازی کردن به عنوان یک پیاده ناخواسته در یک آزمایش نظامی با هدف بازسازی برنامه سوپر سرباز از طریق تشعشعات گاما، تبدیل به هالک، یک موجود سبز خشمگین می شود. در فرار از دست کسانی که می خواهند او را بگیرند، بنر تلاش می کند تا خود را درمان کند. لیو تایلر و ویلیام هرت برنده فقید اسکار نیز در این فیلم ایفای نقش کرده اند.
هالک باورنکردنی آنقدر بد نیست که فراموش شدنی است. هیچگاه در افسانههای روزافزون MCU نقشی نداشت، و حتی وقتی تاندربولت راس آن را تغییر داد، هارت را بازنگرداند. تماشای The Incredible Hulk مانند مشاهده چیزی است که توسط Chat GPT تولید شده است : بی روح، بی اهمیت و دور ریختنی است، آزمایشی به اندازه آزمایشی که هالک را تولید کرد غیرضروری و اشتباه است.
6. مرد آهنی 3 (2013)
اولین چیزها: شاون بلک یک نویسنده و کارگردان کمدی درخشان است. هیچ راه دیگری برای توصیف مرد پشت بوسه کیس بنگ بنگ و شاهکار The Nice Guys ، دو تا از خنده دارترین و جنایی ترین فیلم های هزاره جدید وجود ندارد. با این حال، سبک خرابکارانه او با MCU برش کوکی مناسب نبود و Iron Man 3 آن را ثابت می کند. در این فیلم، تونی استارک با خطرناکترین شرورش روبرو میشود: تروریست معروف به ماندارین.
Iron Man 3 فی نفسه فیلم بدی نیست. با این حال، "پیچش" بزرگ آن، انتخاب بدنام برای تبدیل ماندارین به یک مرد سفیدپوست استرالیایی، شاید مضحک ترین در تاریخ مارول باقی بماند – و این چیزی را می گوید. انتخاب بن کینگزلی به عنوان بازیگری که وانمود میکند ماندارین است، تنها برای اینکه ماندارین واقعی را فاش کند، در واقع آلدریچ کیلیان گای پیرس است، ممکن است مانند نقدی هوشمندانه از کلیشههای نژادی به نظر برسد. در واقع، این یک ایدهی پرمدعا و بیحوصلگی احمقانه بود و به یکی از بزرگترین شرورهای تاریخ کتابهای مصور آسیب زد. زیرا، و بدون بی احترامی به پیرس فوق العاده، او آب و صلابتی برای بیرون کشیدن ماندارین ندارد، به همین دلیل است که آلدریچ کیلیان او احتمالاً بدترین شرور MCU در تمام دوران است.
5. مرد آهنی 2 (2010)
Iron Man ممکن است شروع کننده MCU باشد، اما سه گانه او در واقع بسیار بد است. فیلم دوم، مرد آهنی 2 وحشیانه 2010، بدترین مجرم است. در خلاصه داستان، وضعیت سلامتی تونی رو به وخامت میرود و بدترینها را در او به نمایش میگذارد و باعث میشود که وظایفش را نادیده بگیرد و نزدیکترینها را دور کند. همانطور که شیطانهای او به طور فزایندهای وحشیتر میشوند، تونی باید با شرور جدیدی که به دنبال انتقام جنایات گذشته است، مبارزه کند و در عین حال با یک رقیب تجاری که به دنبال نفوذ به بازی لباسهای زرهی است، مبارزه کند.
Iron Man 2 تونی استارک را در بدترین حالت خود نشان می دهد. هر چیزی که این شخصیت را محبوب می کند، به گونه ای تشدید می شود که باعث می شود چاک لور بلرزد. مشکل اینجاست که هیچ شخصیت قابل تحملی در Iron Man 2 وجود ندارد و همه از Happy گرفته تا Rhodey طعمه این رویکرد نفرت انگیز می شوند – حتی من را در برداشت آزاردهنده سام راکول در مورد جاستین همر، یک رقیب قوی برای بازی، شروع نکنید. نفرت انگیزترین شخصیت MCU چیزی که واقعا ناامید کننده است این است که Iron Man 2 قرار است اقتباسی از داستان معروف شیطان در بطری باشد، یکی از حیاتی ترین و تعیین کننده ترین آرک های مرد آهنی از کتاب های کمیک. این واقعیتی است که MCU به آن رسیده است، باید اولین هشدار ما باشد که شاید بالاخره نمی دانست چه می کند.
4. Ant-Man and the Wasp: Quantumania (2023)
Ant-Man and the Wasp: Quantumania قرار بود یک معامله بزرگ برای مارول باشد، شروعی برای فاز 5 که مدت ها انتظارش را می کشید و معرفی بزرگ حماسه Multiverse's big bad. خلاصه داستان این است که قهرمانان عنوان به طور تصادفی وارد قلمرو کوانتومی می شوند، اما در مقابل کانگ فاتح شیطانی قرار می گیرند. پل راد، اوانجلین لیلی، میشل فایفر نامزد سه جایزه اسکار، و مایکل داگلاس برنده اسکار دوباره نقشهای خود را از فیلمهای قبلی بازی میکنند و کاترین نیوتن و جاناتان میجرز که نقش کانگ را بازی میکند، به آنها پیوستند.
«مرد مورچه ای و زنبورک: کوانتومانیا» گیج، احمقانه، زشت و تنبل، واقعاً فیلم بدی است. این ویژگیهای بازخریدکننده کمی دارد و آنها را با شوخیهای گنگ و جلوههای بصری بهطور فزایندهای بیاعتبار میکند. کوانتومانیا با شخصیت های واقعا احمق مانند MODOK و طرحی که نمی تواند حضور Ant-Man را در فیلم خودش توجیه کند، از یک بحران هویت رنج می برد. درام خارج از صفحه جاناتان میجرز یک لایه ناراحت کننده دیگر به این فیلم نفرین شده اضافه کرد و جایگاه آن را در بدنامی تضمین کرد. با این حال، بزرگترین گناه کوانتومانیا هدر دادن استعدادهایی مانند فایفر و داگلاس است ، دو نماد صفحه نمایش که لایق بی نهایت بهتر از این هستند.
3. Ant-Man and the Wasp (2018)
سریال Ant-Man هیچ وقت خوب نبود. با این حال، اولین مورد به اندازه کافی عجیب و سرگرم کننده بود، تا حد زیادی به لطف جذابیت پایان ناپذیر پل راد. با این حال، این دنباله نتوانست وجود خود را در میان کارخانه MCU که به سرعت در حال رشد بود، توجیه کند. Ant-Man and the Wasp قهرمانان اصلی را نشان می دهد که برای نجات جانت ون دین از قلمرو کوانتومی در حالی که با دو شرور کوچک که کارهای شرور جزئی انجام می دهند مبارزه می کنند.
تنها کمک Ant-Man and the Wasp به MCU، آوردن میشل فایفر به اکشن بود. در غیر این صورت، این یک فیلم بدون الهام و کاملا غیر ضروری است، یک ماجراجویی کوچک حتی با معیارهای قهرمانش. Ant-Man and the Wasp مانند یک سگ چیهواهوا ریز و لرزان است. با صدای بلند پارس می کند، اما در نهایت کاری جز آزار دادن ندارد. این فیلم بهطور مضحکی کوچک به نظر میرسد، مخصوصاً پس از فیلم Avengers: Infinity War . مانند کودکی که ناامید از پیوستن به میز بزرگسالان است، Ant-Man and the Wasp چیزهای زیادی را امتحان می کند و در همه آنها شکست می خورد و فیلمی رقت انگیز و خسته کننده را ارائه می دهد که صادقانه بگویم نباید وجود داشته باشد.
2. ثور: عشق و تندر (2022)
وینسنت کانبی از نیویورک تایمز هنگام بررسی فیلم انتقادی و تجاری بدنام Heaven's Gate ادعا کرد که کارگردان برنده اسکار مایکل چیمینو «روح خود را به شیطان فروخته تا موفقیت شکارچی گوزن را به دست آورد» و «شیطان به تازگی آمده است». جمع کردن.» خب، من فکر میکنم این دقیقاً همان چیزی است که با تایکا وایتیتی اتفاق افتاد: او روح خود را برای موفقیت Thor: Ragnarok and the Devil که با Thor: Love and Thunder جمعآوری کرده بود فروخت.
Thor: Love and Thunder وحشتناک است، یک آشفتگی رنگارنگ که در نهایت احمقانه بود در حالی که سعی می کرد عجیب باشد. مانند بسیاری از سازندگانی که به موفقیتهای غیرمنتظرهای دست مییابند و خود را قادر به تکرار آن نمیدانند، Waititi همه چیزهایی را که در Ragnarok کار میکرد، میگیرد و آنقدر اغراق میکند که غیرقابل تشخیص میشود. عشق و رعد نه عاشقانه است و نه برقآمیز. برعکس، خشمگین و کسل کننده است، با ایده اصلی طنز آن دو بز فریاد و سرهای شناور است. جلوههای بصری وحشتناک هیچ لطفی به آن نمیکنند، و در نتیجه فیلمی واقعاً طغیانکننده به وجود میآید که برای طرفدارانی که بیش از یک دهه در این حماسه ماندهاند، مانند انگشت وسطی احساس میشود.
1. ثور: دنیای تاریک (2013)
مانند Ant-Man ، حماسه ثور هرگز عالی نبود. کنت برانا برای معرفی MCU خود رویکردی باوقار و نزدیک به شکسپیر را اتخاذ کرد که به اندازه کافی خوب کار کرد. با این حال ، آلن تیلور توپ را با ادامه بازی رها کرد. داستان حول محور مبارزه با ثور می چرخد… می خواهم بگویم یک جن شیطانی؟ راستش را بخواهید در این مرحله چه کسی اهمیت می دهد؟ این فیلم ممکن است وجود نداشته باشد.
ثور: دنیای تاریک آنقدر بیاهمیت است که حتی برای نوشتن چیز بدی در مورد آن تلاش میکنم – من برای نوشتن چیزی در مورد آن تلاش میکنم. یادم می آید که لوکی ظاهراً در آن می میرد، اما او این کار را نمی کند، زیرا، می دانید، مارول. با این حال، شخصیت رنه روسو در واقع می میرد، اما همه چیز آنقدر کسل کننده به نظر می رسد که مرگ او حتی ثبت نمی شود. شاید این چیزی است که در مورد دنیای تاریک وحشتناک است: چگونه یک فیلم با این همه نمایش می تواند اینقدر توسعه نیافته احساس کند؟ اینجا هیچ چیز نیست، نه تفریح، نه علاقه و نه زندگی. ثور: دنیای تاریک توده ای بزرگ از نادا است، تلاشی غم انگیز و متوسط که در هیچ سطحی موفق نمی شود.