اگرچه من بازی را در سن 4 سالگی در سوپر نینتندو شروع کردم، اما بیشتر عمرم را به عنوان یک گیمر رایانه شخصی گذراندم. من چیزی در برابر کنسول ها ندارم – من هنوز یک زوج دارم – اما هیچ چیز برای من بهتر از یک دسکتاپ بازی نیست. من عاشق بازی در رایانه شخصی برای چیزهایی مانند تطبیق پذیری، پتانسیل ارتقا و سازگاری با بسیاری از بازی های مختلف هستم. اما بازیهای رایانهای حتی در سال 2024 بسیار عالی است.
حتی با وجود تعداد بیشتری از گیمرهای رایانه شخصی نسبت به قبل، مشکلات موجود در نسخه های رایانه شخصی وجود دارد. بسیاری از این موارد به چندپارگی گرافیک بازی خلاصه میشود، و اینکه کنسولها چگونه کار میکنند در حالی که گیمرهای رایانه شخصی باید قبل از اینکه همه چیز خوب به نظر برسد، تنظیمات را انجام دهند. در اینجا چند مورد از مزاحمت های بازی رایانه شخصی که همه ما باید با آنها مقابله کنیم و امیدوارم در آینده به آنها رسیدگی شود، آورده شده است.
مشکلات حل و فصل
تعجب آور است که چگونه بسیاری از عناوین AAA با وضوح و مقیاس بندی به روشی عجیب برخورد می کنند. به طور پیش فرض، اگر مانیتور خود را با وضوح اصلی خود اجرا می کنید، بازی باید آن را شناسایی کرده و با آن سازگار شود. در کنسول ها اینطور است.
اول از همه، همیشه برای گیمرهای PC اینطور نیست. حتی با یک مانیتور 1440p یا 4K ، ممکن است عناوینی را بیابید که با رزولوشن 1080p شروع میشوند و از شما میخواهند تنظیمات را برای تنظیم با وضوح اصلی خود بررسی کنید. گیمرهایی که مانیتورهای فوق عریض دارند، با چالش جدیدی روبرو هستند، زیرا بسیاری از عناوین برای چنین وضوحهایی بهینه نشدهاند .
همه موارد فوق حتی آزاردهنده ترین چیز در مورد وضوح در بازی های رایانه شخصی نیست – بدتر می شود. اگر رزولوشن خود را در ویندوز کاهش دهید، مشکل سر زشت خود را باز می کند. فرض کنید شما یک مانیتور 4K دارید، اما برای اجرای یک بازی واقعاً سخت، رزولوشن 1080p را کاهش می دهید. برخی از عناوین با این کار مهربان نیستند و به جای تنظیم کردن با وضوح ویندوز شما، غیرقابل پخش می شوند.
همه چیز برش میشود، و حتی اگر میخواهید تنظیمات را اصلاح کنید، ممکن است نتوانید کلید مناسب را پیدا کنید زیرا وضوح تصویر ضعیف است. این می تواند در بسیاری از بازی ها مانند Cyberpunk 2077 اتفاق بیفتد و در عصر حاضر، احتمالاً نباید اینطور باشد. اگر هر بازی فقط بر اساس رزولوشن شما بزرگ یا کوچک شود، خوب خواهد بود.
اولین باری که یک بازی را اجرا می کنید نیز می تواند مشکل باشد. من این مشکل را در بازیهایی مانند Cyberpunk 2077 یا Red Dead Redemption 2 داشتهام، جایی که بازی به طور خودکار فرض میکرد که وضوح متفاوتی دارم، احتمالاً براساس GPU من. اگرچه من یک RTX 4080 دارم که یک کارت بازی 4K است، اما یک مانیتور 1440p دارم. در همین حال، بازی به طور خودکار رزولوشن را روی 4K تنظیم کرد. در نتیجه، من فقط میتوانستم 60 درصد بالای بازی را ببینم، به این معنی که به صورت عمودی، بخش بزرگی از آن گم شده بود. به صورت افقی، بقیه آن روی صفحه دوم من پخش شد. این یک چیز جزئی است، اما زیبا نبود، و گشت و گذار در منوها را به یک سردرد تبدیل کرد.
گاهی اوقات، حتی ممکن است نتوانید رزولوشن انتخابی خود را به عنوان یک گزینه در بازی ببینید بدون اینکه مایل اضافی را طی کرده و فایل .ini را پیدا کنید. به عنوان مثال، در Returnal ، رزولوشن 1440p بالاتر میرود، بنابراین اگر از یک مانیتور 4K استفاده میکنید، شانسی ندارید – وقت آن است که کمی در PCGamingWiki جستجو کنید تا یک فایل .ini برای تنظیم پیدا کنید.
نامهای مختلف برای افزایش مقیاس
در حال حاضر، به طور گسترده ای شناخته شده است که ارتقاء مقیاس چیز خوبی در بازی ها است. چه Nvidia DLSS یا AMD FSR ، یا حتی Intel XeSS، ارتقاء مقیاس می تواند به بهبود عملکرد یا تصاویر کمک کند. مشکل این است که در واقع یافتن گزینه ای برای استفاده در برخی از بازی ها دشوار است، زیرا «افزایش مقیاس» با نام های بسیار متفاوتی همراه است.
برای مثال Cyberpunk 2077 را در نظر بگیرید. این بازی به تنظیمات Resolution Scaling اشاره میکند، اما تقریباً هر بازی که من بررسی کردهام آن را متفاوت مینامد. در World of Warcraft ، آن Resample Quality است. Horizon Zero Dawn شاید ساده ترین گزینه را ارائه دهد و آن را روش Upscale می نامد. اما این همه چیز نیست.
فراتر از انتخاب بین FSR و DLSS (اگر حتی یک گزینه باشد) و سپس محدود کردن آن به یک نسخه خاص، برخی از بازی ها به شما آزادی زیادی در مورد آنچه می خواهید با این فناوری های ارتقاء مقیاس انجام دهید، می دهند. افسانه سیاه: Wukong دارای یک مقیاس وضوح فوق العاده است که به شما امکان می دهد تعادل دقیق بین عملکرد و کیفیت را مشخص کنید. عناوین دیگر دارای تنظیمات از پیش تعیین شده هستند، که هنوز خوب است – شما می توانید انتخاب کنید که روی چه چیزی تمرکز کنید.
از سوی دیگر، بسیاری از عناوین، مانند World of Warcraft فوق الذکر، فقط به شما اجازه می دهند آن را روشن یا خاموش کنید، و شما هرگز کاملا نمی دانید که آنها چه کاری انجام می دهند. علاوه بر این، بازی مانند Diablo IV بسته به کارت گرافیک شما، گزینههای ارتقاء مقیاس را مستقیماً مسدود میکند.
پخشکنندههای قدرتمند رایانههای شخصی میدانند در منوی گرافیک چه کاری باید انجام دهند، اما وضوح پویای موجود در اکثر بازیهای کنسول به این معنی است که میتوانید بلافاصله بنشینید و بازی را شروع کنید. در رایانه شخصی، باید به یک پیش تنظیم بسنده کنید، مدام یک نوار لغزنده را تغییر دهید و دعا کنید که یک گزینه خودکار وجود داشته باشد.
زیاده روی هرگز چیز خوبی نیست
تنظیمات گرافیکی چیز خوبی در بازی های رایانه شخصی است، اما برخی از عناوین این ایده را خیلی دور می کنند. در حالی که بهتر است در بسیاری از بازیها بتوانیم ارتقاء مقیاس را کمی بیشتر کنترل کنیم، عناوینی نیز وجود دارند که به دلیل داشتن گزینههای بسیار زیاد مقصر هستند – که بسیاری از آنها برای اکثر گیمرها گیجکننده هستند.
برای مثال Red Dead Redemption 2 یا Call of Duty: Modern Warfare III را در نظر بگیرید. اما صادقانه بگویم، این برای اکثر بازی های مدرن AAA صدق می کند. شما تنظیماتی برای بافت ها، سایه ها و موارد مشابه دارید، اما همه چیز می تواند به سرعت پیچیده شود. تفاوت بین کیفیت Mirror و کیفیت Reflection در Red Dead Redemption 2 چیست؟ آیا جلوههای ماندگار عملکرد من را در Modern Warfare III از بین میبرند، و حتی این اثرات در وهله اول چیست؟
البته، راهحلی برای این کار وجود دارد – اکثر بازیها فقط به شما اجازه میدهند از بین تعدادی از پیشتنظیمات گرافیکی انتخاب کنید و سپس همه گزینههای کوچکتر را بر اساس انتخاب خود تنظیم کنید. مسئله این است که برخی از تنظیمات میتوانند تأثیر زیادی بر عملکرد داشته باشند، و برخی دیگر به سختی باعث ایجاد فرورفتگی میشوند، بنابراین بهتر است بدانید کدام تنظیمات را برای بهبود فریم در ثانیه (fps) تنظیم کنید. چنین شانسی وجود ندارد – یک میلیون تنظیمات گرافیکی متفاوت است.
بازیهای رایانهای در توضیح اینکه تنظیمات چه کار میکنند و چقدر روی عملکرد تأثیر میگذارند بهتر شدهاند. با این حال، هنوز به آن حد وسط خوشحالی نرسیدهایم که هر تنظیمات تأثیر معناداری بر عملکرد داشته باشد، و در مورد بازیهایی مانند انتشار سالانه Call of Duty، منوی گرافیکی تنها با گذشت زمان افزایش یافته است.
چه فرقی دارد؟
با برداشت از نکته قبلی، آیا می دانید چه چیز دیگری آرزو می کردم در بازی های رایانه شخصی عادی تر باشد؟ پیش نمایش کارهایی که هر تنظیمات گرافیکی انجام می دهد. شاید این فقط من باشم، اما برخی از تنظیمات آنقدر تاثیر ظریف روی تصاویر دارند که واقعاً نمیتوانم بگویم چه چیزی تغییر کرده است – اما این بدان معنا نیست که آنها تأثیری بر عملکرد ندارند.
برای گیمرهایی که نمیدانند هر تنظیمات از روی قلب چه میکند، انتخاب گزینه مناسب شهودی نیست. برخی از بازیها، مانند Returnal ، هنگامی که تنظیمات را تغییر میدهید، با پیشنمایش زنده ارائه میشوند، و این دقیقاً همان چیزی است که من دوست دارم بیشتر آنها را ببینم. عناوین دیگر تصاویر را نشان می دهند، که بدتر است، اما هنوز خوب است. اما بسیاری از بازیها اصلاً هیچ چیز را نشان نمیدهند و از شما انتظار دارند که بفهمید آیا این تنظیمات نامشخص تفاوت زیادی ایجاد کرده است یا نه، و آیا به طور ناگهانی نرخ فریم شما را یک سوم کاهش میدهد.
نکته دیگر این است که برخی از تنظیمات، در حالی که برای گیم پلی بسیار مهم هستند، اگر از پیش تنظیم گرافیکی خود را پایین بیاورید، ضربه بزرگی می خورند. برای مثال، انتخاب یک پیشتنظیم پایینتر در World of Warcraft بر مواردی مانند بافتهای پیشبینیشده و چگالی ذرات تأثیر میگذارد. با پایین آمدن آنها، ممکن است بسیاری از مکانیکهای حیاتی را در طول نبرد از دست بدهید – اما باید این را بدانید تا مشخص کنید چرا برای سومین بار متوالی در آتش ایستادهاید.
با گذشت زمان، بیشتر گیمرهای رایانه شخصی یاد میگیرند که تنظیمات چه کاری انجام میدهند و تفاوت بین مثلاً با استفاده از نمونه دیگری از Call of Duty، بازتابهای استاتیک و بازتابهای فضای صفحه نمایش را مشخص میکنند. حتی با این دانش، نمی توان گفت که تاثیر بصری چقدر خواهد بود، مگر اینکه چند اسکرین شات بگیرید و آنها را در کنار یکدیگر مقایسه کنید. بازیها میتوانند این کار سخت را برای شما انجام دهند و باید.
راه اندازی مجدد یا عدم راه اندازی مجدد
به من بگویید nitpicky، اما من از یک تجربه کاربری منسجم و یکپارچه در بازی ها و منوهای آنها لذت می برم. من معتقدم که پیمایش تنظیمات نباید آزاردهنده باشد – باید تا حد امکان روان باشد تا بتوانید مستقیماً وارد گیم پلی بازی شوید. چیزهای کمی گیمرها را به اندازه تاخیر زمانی که میخواهند بازی را شروع کنند آزار میدهند، و اینها هنوز هم در تنظیمات گرافیکی رایانه شخصی رایج هستند.
هنگامی که برخی از تنظیمات را تغییر می دهید، بسیاری از بازی ها از شما می خواهند که عنوان را دوباره راه اندازی کنید. منصفانه است – من می فهمم که گاهی اوقات این یک ضرورت است. برخی از رایجترین مقصران در اینجا عبارتند از روشن کردن مواردی مانند تولید فریم DLSS یا ردیابی پرتو. به عنوان مثال، Cyberpunk 2077 به شما می گوید که برخی از تنظیمات نیاز به راه اندازی مجدد دارند – اما به شما این امکان را نمی دهد که فوراً این کار را انجام دهید. باید از تنظیمات خارج شده و ریستارت کنید.
اما بازیهایی وجود دارند که به شما نمیگویند که نیاز به راهاندازی مجدد دارید، یا بدتر از آن، به شما میگویند که برخی از تنظیمات نیاز به راهاندازی مجدد دارند، بدون اینکه مشخص کنید کدام یک از آنها دقیقاً مشخص است. Cyberpunk 2077 مانند Black Myth: Wukong که اخیراً منتشر شده است، مقصر است. راهاندازی مجدد به تنهایی مشکلی نیست، اما تلاش برای حل کردن در مواقعی که نیاز به راهاندازی مجدد دارید و در مواقعی که نیاز به راه اندازی مجدد ندارید، دردسرساز است.
بازی های رایانه شخصی می تواند ساده تر شود
من عاشق بازی در رایانه شخصی هستم که چقدر می توانید با دسکتاپ یا حتی لپ تاپ انجام دهید. اگر من یک پلی استیشن یا ایکس باکس داشتم، به عناوینی که در آن پلتفرمها موجود است محدود میشدم و نمیتوانستم از آنها برای کار نیز استفاده کنم. این هرگز در رایانه شخصی مشکلی ندارد.
با رایانه شخصی، به کاتالوگ گسترده ای از بازی ها، از جمله بازی های قدیمی که اکنون فقط در شبیه سازها در دسترس هستند، دسترسی دارم. همه چیز هرگز به رایانه شخصی نمی رسد – نینتندو به این دلیل بدنام است، به همین دلیل من صاحب سوئیچ هستم – اما بسیاری از بازی ها در نهایت موفق می شوند و این برای من کافی است. انعطافپذیری، عملکرد برتر و قابلیت ارتقا همه دلایلی هستند که چرا من یکی از افرادی هستم که همیشه یک رایانه شخصی را در بحث بیپایان دسکتاپ در مقابل کنسول انتخاب میکنم.
با این حال، هنوز هم آرزو میکنم که بازیهای رایانهای بدون این اخطارهای آزاردهنده ارائه شوند. بازی کنسول تقریباً همیشه به آسانی دانلود بازی و شروع آن است. اما از آنجایی که رایانههای شخصی گزینههای بسیار بیشتری را در اختیار شما قرار میدهند، میتوانند دردسر بیشتری نیز داشته باشند.
من نمی توانم احساس کنم که برخی از مزاحمت های بالا می توانند برطرف شوند، اما حتی اگر هرگز برطرف نشوند، من همچنان کامپیوتر خود را در هر روز از هفته انتخاب می کنم. با این حال، من هرگز نمیتوانم از کسی که ترجیح میدهد فقط یک کنسول داشته باشد و اجازه دهد همه چیز بدون ورودی کاربر کار کند، ناراحت باشم.