زمانی که Valve Steam Deck را معرفی کرد ، تصمیم گرفتم از سیرک پیشخرید صرف نظر کنم. رایانه شخصی من کاملاً خوب کار می کرد، من در حال حاضر همه کنسول های فعلی را دارم، و اینترنت در شهر نیویورک در واقع به اندازه کافی خوب است که بازی های ابری را به واقعیت تبدیل کند. من نمیتوانستم صدها مورد را روی یک دستگاه بازی دیگر توجیه کنم. با این وجود، من در حال حدس زدن به انتخابم بودم. اگر میتوانستم Horizon Zero Dawn را در حال حرکت بدون نیاز به اتصال به اینترنت بازی کنم، چه میشد؟ احتمالات باعث شد من احساس FOMO کنم.
بنابراین وقتی فهمیدم Valve رقابتی در قالب Onexplayer دارد، هیجانزده شدم. این دستگاه که توسط One-Notebook به دنبال یک کمپین موفقیت آمیز سرمایه گذاری جمعی با جمع آوری بیش از 2 میلیون دلار ایجاد شد، بازی های رایانه شخصی را به یک دستگاه اختصاصی دستی که قابل حمل تر از لپ تاپ است می آورد. One-Notebook دستگاه اولیه خود را با Onexplayer Mini دنبال میکند ، مدلی کوچکتر و ارزانتر که به نظر میرسد میتواند جایگزین خوبی برای کسانی باشد که نتوانستهاند Steam Deck را به دست آورند.
با وجود مشخصات چشمگیر، Onexplayer Mini هنوز هم کمی آزمایشی به نظر می رسد. تجربه من در مورد گوشی های دستی نتایج متناقضی را به همراه داشت که باعث شد این سوال برای من ایجاد شود که آیا رایانه های شخصی قابل حمل واقعاً راه حلی هستند که گیمرها به آن نیاز دارند یا خیر.
ماشین رویایی
گیمرهای بدبین ممکن است وسوسه شوند که به Onexplayer Mini برچسب "نابودی " بزنند ، اما این درست نیست. از منظر سخت افزاری، ماشینی است که به خوبی طراحی شده است. این یک نینتندو سوییچ حجیمتر است – میگویم گیم گیر ضخیمتر است – که با قطعات رایانه شخصی بارگذاری شده است.
این دستگاه با نسل یازدهم اینتل Core i7-1195G7 و Iris Xe Graphics G7 96EU عرضه می شود که دقیقاً قطعاتی برای لپ تاپ های بازی نیستند . باتری در هنگام اجرای بازیها فقط دو ساعت دوام میآورد، که برای کسانی که امیدوارند در مترو طولانی مدت سوار شوند، عالی نیست. با این حال، فن های خنک کننده درجه PC به افزایش عمر باتری و کاهش تاخیر کمک می کنند.
پوسته کنترلر به خوبی ساخته شده است و بیشتر نشانه های خود را از Xbox گرفته است. شما یک راهاندازی استاندارد ABXY با ماشهها، ضربه گیرها، دو چوب که به آرامی میچرخند و یک پد D مناسب دارید. این یک پله بالاتر از Joy-con های سوییچ است، اگرچه نمی توان آنها را از کنسول جدا کرد. Mini برخلاف مدل استاندارد Onexplayer، پایه پایه ندارد.
همه چیز به طرز کمدی بزرگ است و دارای یک دریچه فوقانی غول پیکر است که با صدای بلند هوا را مانند دودکش قطار به بیرون می دمد. ضخامت آن تقریباً دو برابر یک سوئیچ است، اگرچه به آن اندازه که به نظر می رسد سنگین نیست – در واقع سبک تر و کوچکتر از Steam Deck است که من را وحشت زده می کند. چگالی آن کمی کمتر از دستگاه نینتندو است و به جای اینکه یک مستطیل بزرگ باشد، شیارهای دستی راحت دارد.
در مورد صفحه نمایش، Onexplayer Mini با یک صفحه نمایش لمسی 7 اینچی با وضوح 1920 در 1200 ارائه می شود که کاملاً خوب به نظر می رسد (اگرچه در حال حاضر هر دستگاه قابل حمل در مقایسه با Switch OLED من رنگ پریده است). این نقاط قوت من را هیجان زده کرد تا برخی از بازی های AAA را بارگذاری کنم و ببینم این جانور چه توانایی هایی دارد.
اینجا بود که همه چیز پیچیده شد.
بررسی واقعیت
اول از همه، درک این نکته مهم است که Onexplayer هیچ رابط کاربری سفارشی مانند یک کنسول استاندارد ندارد. این کاملاً به معنای واقعی کلمه یک رایانه ویندوز 11 است که در داخل یک دستی قرار گرفته است. وقتی دستگاه را راهاندازی میکنم، به یک دسکتاپ استاندارد کامپیوتر خیره شدهام. وقتی تایپ میکنم، صفحهکلید سازگار با موبایل روی صفحه ظاهر نمیشود. در عوض، دکمه ای روی خود دستگاه وجود دارد که صفحه کلید استاندارد روی صفحه مایکروسافت را نشان می دهد که بسیار کوچک است و استفاده از آن در اینجا سخت است. گاهی اوقات روی یک دکمه روی صفحه ضربه می زنم و جواب نمی دهد و مجبورم می کنم سیستم را دوباره راه اندازی کنم. برخی از بازیهایی که راهاندازی میکنم تصور میکنند که در رایانه شخصی بازی میکنم و از من میخواهند کلیدها را برای بازی فشار دهم.
مشخصات و ساخت آن قابل توجه است، اما گاهی اوقات مانند یک دستگاه منصفه دستکاری شده به نظر می رسد. با شروع دانلود بازیها و برنامهها، من این را بیشتر و بیشتر میبینم. وقتی میخواهم برنامه Origin EA را دانلود کنم، با یک خطای داخلی مواجه میشوم که نشان میدهد نمیتوانم آن را نصب کنم. وقتی میخواهم Battlefield 2042 را باز کنم، با خطای دیگری مواجه میشوم که از من میخواهد به یک وبسایت بروم و درایورهای اینتل خود را بهروزرسانی کنم. انجام این کار از شر پیام خلاص نمیشود و هشدارهای شومی به من میدهد مبنی بر اینکه ممکن است بازیها پایدار نباشند.
این مشکلی است که در این رایانه های شخصی بازی قابل حمل وجود دارد. آنها ممکن است مانند دستگاه هایی به نظر برسند که می توانید آنها را بردارید و با آنها بازی کنید، اما نیاز به تعمیر و نگهداری رایانه شخصی دارند. و انجام این کار روی یک صفحه نمایش 7 اینچی با صفحه کلید لمسی کوچک ایده آل نیست (البته اگر می خواهید لوازم جانبی رایانه شخصی را وصل کنید دارای درگاه USB 4.0 است).
بعد از کمی کش و قوس، موفق شدم Xbox Game Pass و Steam را روی دستگاه فعال کنم. تصمیم گرفتم با شدت شروع کنم و راهم را پایین بیاورم. Battlefield 2042 برای اولین بار در دسترس است، که بلافاصله ممنوع است. نرخ فریم لکنت نشان می دهد که دستگاه نمی تواند به آن مقیاس بازی های AAA برسد. صادقانه بگویم، به هر حال، Battlefield در حال حاضر به سختی بر روی رایانه شخصی اجرا می شود ، بنابراین من مایلم اجازه بدهم آن را از دست بدهم.
بعد، سعی کردم Halo Infinite را بوت کنم. چندین بار ضربه زدن را انجام می دهم بدون اینکه اتفاقی بیفتد، اما در نهایت برنامه را باز می کنم. پس از یک بار غیرمعمول طولانی، من به نسخه کابوسآمیزی از منو پرتاب میشوم که در آن هر بافت روی صفحه نمایش به داخل و خارج میچرخد. من موفق می شوم بازی Bot Bootcamp را بارگذاری کنم و کل بازی قبل از اینکه بتوانم قدمی بردارم خراب می شود.
مسلماً آنها رویاهایی بودند، بنابراین من با دانلود Burnout Paradise Remastered ، چیزی که میتواند روی سوئیچ اجرا شود، کمی اوضاع را کاهش دادم. در ابتدا، به نظر می رسد که من یک نقطه شیرین پیدا کردم. من در حال رانندگی در یک شهر هستم و همه چیز صاف به نظر می رسد … تا زمانی که بازی چند دقیقه به طور کامل یخ می زند. به نظر می رسد Street Fighter V نیز به خوبی کار می کند تا زمانی که از من خواسته شود یک Fighter ID وارد کنم. صفحهکلید ویندوز باز نمیشود، بنابراین نمیتوانم بدون وصل کردن صفحهکلید خارجی بازی کنم.
با امکان اجرای بازیهای مدرن AAA بد به نظر میرسد، من به سطح مستقل پریدم. من در نهایت با Cyber Shadow ، یک پلتفرمر دوبعدی یکپارچهسازی با سیستمعامل در Game Pass، و Art of Rally به موفقیت دست یافتم (اگرچه مجبور شدم تنظیمات گرافیکی آن را به حد متوسط برسانم). عالی است، اگرچه هر دوی آنها در سوییچ موجود هستند، بنابراین آن منظره پرقدرتی نیست که من امیدوار بودم ببینم. همچنین میتوانم بهراحتی Inscryption را از طریق Steam با دستگاه به اشتراک بگذارم ، اگرچه نگاشت دکمههای پیشفرض عجیب و غریب، بازی را بسیار دشوار میکند.
این هفت آزمایش با تنها دو موفقیت واقعی است – یک نتیجه ناامید کننده برای چنین دستگاه امیدوار کننده ای.
آینده بازی؟
تجربه من با Onexplayer Mini مرا به این فکر انداخت که آیا روند نوظهور "کامپیوتر بازی قابل حمل" اصلا منطقی است یا خیر. من نتوانستم Halo Infinite را روی آن اجرا کنم، اما میتوانم به راحتی آن را از طریق سرویس ابری مایکروسافت روی تلفنم پخش کنم. اکثر بازیهایی که من واقعاً میتوانم روی آن بازی کنم، میتوانند روی Nintendo Switch من اجرا شوند، کنسول ارزانتری که پیچیدگی کمتری دارد. Onexplayer چه کاری می تواند انجام دهد که سایر دستگاه های من نمی توانند انجام دهند؟ من هنوز جواب خوبی ندارم
به خاطر داشته باشید که این نیز سرمایه گذاری کمی نیست. مدل ارزان قیمت 512 گیگابایتی برای بازیکنان 1259 دلار هزینه دارد. برای مقایسه، قیمت مدل قابل مقایسه Steam Deck 649 دلار است.
من قبلاً زمانی که شایعه بود نسبت به Steam Deck ابراز تردید کرده بودم، و خاطرنشان کردم که مانند یک قطعه فناوری به نظر می رسد. چرا وقتی فضای ابری امکان بازی Cyberpunk 2077 را در یک آیفون بسیار قدیمی فراهم می کند، صدها دستگاه جدید دیگر را رها کنید؟ همانطور که فناوری در حال پیشرفت است، گیمرها به زودی به دستگاه های کمتری نیاز خواهند داشت، نه بیشتر.
با این حال، من متوجه شدم که چیزی مانند Onexplayer Mini برای نوع خاصی از گیمر مفید است. اگر در منطقهای زندگی میکنید که زیرساختهای اینترنت وحشتناکی وجود دارد (مثل، میدانید، بیشتر ایالات متحده)، ایده یک رایانه شخصی قابل حمل مناسب که برای بازی نیازی به اتصال آنلاین ندارد، جذاب است. در یک پیادهسازی عالی، دستگاهی مانند این میتواند یک آیتم لوکس عالی برای کسانی باشد که میخواهند در اکوسیستم رایانه شخصی بمانند اما همچنان از هر جایی بازی کنند.
من فقط بر اساس آزمایشهای من متقاعد نشدهام که Onexplayer Mini آن دستگاه است و، صادقانه بگویم، مطمئن نیستم که Steam Deck نیز چنین باشد. همانطور که در اینجا نشان داده شده است، قرار دادن یک سیستم عامل در پوسته کنترلر بازی راه حل فوق العاده ظریفی نیست. این یک Turducken تکنولوژیکی است. من تصور میکنم که تکرارهای بعدی این فناوری فکر بیشتری را در تجربه کاربر ایجاد میکند، و منعکسکننده تکامل سریع هدستهای واقعیت مجازی سختگیرانه است، اما فناوری جایگزین مانند بازیهای ابری به همان سرعت در حال حرکت است. هر شرکتی که بخواهد با سوئیچ رقابت کند، باید سریع وارد بازار شود، زیرا این پنجره مدت زیادی باز نخواهد بود.