در تلویزیون زنده هر اتفاقی ممکن است بیفتد. این اصل قدیمی هنوز هم امروز صادق است – فقط از کریس راک بپرسید. اما شاید این امر به ویژه در دهه 1970 صادق بود، زمانی که آمریکا به جنگ تلویزیون اول چسبیده بود، زمانی که یک مجری اخبار فلوریدا به زندگی خود روی آنتن پایان داد ، و زمانی که جانی کارسون های جهان به طور منظم از مجموعه های استودیویی دنج خود برنامه های زنده را پخش می کردند. تماشاگران را با دستورالعمل ضمنی انتظار غیرمنتظره بودن تماشا کنید. اواخر شب با شیطان ، تمرینی سرگرمکننده و البته هرگز کاملاً متقاعدکننده (یا بهویژه ترسناک) در فیلمهای شبحانگیز، به دوران گذشته نمایشهای نمایشی برمیگردد تا تحقق تاریک وعده تلویزیون زنده را تصور کنیم: چه میشود اگر دوربینهای چرخان یک برنامه گفتگوی نیمه شب اواخر دهه 70 چیزی واقعاً تکان دهنده را در خانواده ها پخش کرد؟
فیلمسازان، برادران استرالیایی، کامرون و کالین کایرنز، از علاقه مندان آشکار کیچ TV Land، کشور خودشان و نوع آمریکایی هستند. آنها در اواخر شب به شور و شوق بیپروا و شوخآمیز دهه 70 دلبستهاند – چگونه امسیهای شبانه از دنیایی عجیب و غریب در برنامههای منظم برنامهریزیشدهشان استقبال کردند، و بدون قربانی کردن مواضع دقیق نمایشبیزیشان، به رهبران سیرک تبدیل شدند. Late Night with the Devil به هوسبازی همه چیز در آن عصر می پردازد و سپس آن را با گونه ای شوم تر از فرهنگ معاصر پیوند می دهد. تصور مورد نظر مربوط به یک شبکه اصلی شبانه است که توسط ارواح چارلز منسون، قتل های آمیتیویل و جن گیر تسخیر شده است.
ترفند فیلم این است که خود را به عنوان یک پخش مجدد بدون سانسور یک رویداد تلویزیونی کابوسآمیز نشان میدهد: آخرین قسمت هیجانانگیز یک برنامه گفتوگوی تخیلی دهه 70 به نام جغد شب . مجری برنامه، جک دلروی (دیوید دستمالچیان، بازیگر شخصیت لاغر اندام و عجیب و غریب که در سنگرهای مارول، دی سی و دون گذرانده است)، یک شهروند غرب میانه است که هم از دست دادن اخیر همسرش بر اثر سرطان و هم توسط باخت در جنگ برای چشم هایی که او علیه کارسون به راه انداخته است. همه اینها را از طریق یک مونتاژ مقدماتی مستند ساختگی یاد می گیریم. جذابیت اصلی برنامه کاملی است که او برای نجات نمایش تحسینشده و چالشبرانگیز خود در نظر گرفته است – یک برنامه ویژه هفتهای هالووین که چندین متخصص ماوراء الطبیعه را در مقابل یکدیگر قرار میدهد و تقریباً در زمان واقعی برای ما پخش میشود و با رنگ سیاه کامل میشود. میانآهنگهای پشتصحنهی سفید و سفید در طول برشهای تبلیغاتی.
برای مدتی، فیلم از سرگرمی های پانتومیم فلاش بک خود لذت می برد – چگونه روح آنچه را که تقلید می کند، نمایش انواع دهه 70 از شوخی های رهبر گروه، مصاحبه های پر جنب و جوش، و شیرین کاری های دوستدار نیلسن. پانل دلروی شامل یک رسانه شارلاتان (فیسال بزی) است که قبل از اینکه احتمالاً به خطر معنوی واقعی ضربه بزند، با ترفندهای سالن خود برای تماشاگران استودیو زنده کار می کند. یک فراروانشناس (لورا گوردون) که با موضوع کتابش ظاهر می شود، یک نوجوان ظاهراً تسخیر شده (اینگرید تورلی) با حالات جدی ریگان مک نیل. و از همه سرگرم کننده تر، یک شعبده باز سابق (ایان بلیس) که راکت پرسود خود را برای کسب و کار شاید حتی پرسودتر از بین بردن هوکوم ماوراء طبیعی رها کرده است. بهترین تعریفی که میتوانید برای فیلم بکنید این است که با موفقیت از تلویزیون بیخوابی استفاده میکند. حتی بدون نفوذهای شیطانی اجتنابناپذیر، برخورد شخصیتها میتواند تماشای خوبی از کاپهای شبانه را ایجاد کند.
اغلب، Late Night with the Devil به هیچ چیز شباهتی به یکی از بخشهای ساختگی از سری V/H/S در حال انجام ندارد، که با موفقیت تا حدی گسترش یافته است. تا آنجایی که زیبایی شناسی پیش می رود، در تقلید از ظاهر، احساس و بافت نوار ویدئویی پس از پرایم تایم دهه 70 بسیار قانع کننده تر از زمانی است که خود را به عنوان یک مستند درباره رویدادها به نمایش بگذارد. Nitpickers ممکن است به دلیل ناهماهنگی های سرگردان در طراحی تولید، آرایش، یا عملکرد آویزان شود. توهم چیزی که واقعاً از امواج رادیویی موجهای دهه من بریده شده است. این کمکی نمی کند که برادران کایرنز در نهایت فرمت را بشکنند، گویی نمی دانند چگونه می توانند اوج روان دراماتیک را بدون پشت سر گذاشتن محدودیت های خودبزرگ بینی محکوم به فنا در نمایش گفتگو ارائه کنند.
مانند برخی از بهترین فیلمهای هیجانانگیز، از پروژه جادوگر بلر گرفته تا اولین فعالیت ماوراء الطبیعه ، این وحشت از حماقت ناشی از حماقت با نیروهای تاریک از پشت دوربین سرچشمه میگیرد. دلروی، با اجرای نسخهی به ظاهر بیضرر و مناسب فصلیاش از سرگرمیهای آنها، مانند گای وودهاوس از بچه رزماری ساخته شده و پیمانی کاملاً واقعی با خدایان دنیای زیرزمینیهای نمایشی بسته است. البته شهرتی که او به دست خواهد آورد بسیار از انواع پنجه های میمون است. از آنجایی که «آخر شب با شیطان» به عنوان یک داستان هشداردهنده از شغل گرایی به هر قیمتی کار می کند، دلیل آن دستمالچیان است. بازیکنندهی پرفروش بیتبازی شاید در گوشتآلودترین نقشش، عرقریزی و ترس فزایندهای را در زیر صداقت شومناش به ما نشان میدهد. پرتره او از یک کارسون خواستنی که در حال بازگرداندن است، متقاعد کننده ترین چیز در مورد فیلم است، واقعی ترین لمس آن.
با این حال، پایان یک ناامیدی است. Late Night with the Devil میسازد و میسازد، و نوید لحظهای اجتنابناپذیر را میدهد که تمام پنیر سینهای دلروی – انجمنهای شوخیاش و بحث افسانهسازی او – به خطر واقعی منفجر میشود. این تمام قلاب فیلم است، اما زمانی که زمان نمایش فرا می رسد، اوج آن صرفاً یک هیاهو سرگرم کننده دود و آینه است: یک عیاشی بسیار کوتاه از ضرب وشتم که، با وجود همه جلوه های عملی خوبش، نمی تواند کارساز باشد. به آنچه دستگاه قاب بندی شوم وعده داده است عمل کنید. طلسم فیلم را می شکند و حس واقعیت را در هم می شکند. هر اتفاقی ممکن است در تلویزیون زنده رخ دهد، اما شاید انتظار چنین خودانگیختگی از یک فیلم ترسناک در مورد آن، بلیطی برای ناامیدی باشد.
Late Night with the Devil در روز جمعه، 22 مارس در سینماهای منتخب اکران میشود . برای اطلاعات بیشتر از نوشتههای AA Dowd، از صفحه Authory او دیدن کنید .