یک مکان آرام: روز اول
4 / 5 ★★★★☆ جزئیات امتیاز
«مکانی آرام: روز اول» به کارگردانی مایکل سارنوسکی، با داستان انعکاسی و غیرمنتظرهای دروننگر، پیشدرآمد کمیابی است که اتلاف وقت به نظر نمیرسد.
✅ جوانب مثبت
- بازی های اصلی دوست داشتنی جوزف کوین و لوپیتا نیونگو
- اولین فیلمنامه شخصیت مایکل سارنوسکی
- کنش سوم کاتارتیک و بسیار رضایت بخش
❌ معایب
- چند صحنه اکشن احساس اجباری می کنند
- عمل دومی که گهگاه به طول می انجامد
گذار از فیلم مستقل به فیلمسازی پرفروش همیشه با کارگردانان مهربان نیست. در عصر کنونی هالیوود، که وسواس فرانچایز دارد، این امر به ویژه صادق است. در حالی که بسیاری از فیلمسازان در سال های اخیر جهش کرده اند، تنها تعداد انگشت شماری از آنها (مثلاً جردن پیل، گرتا گرویگ) توانسته اند با موفقیت صداها و دیدگاه های متمایز خود را به فرانچایز یا فیلم های پرفروشی که ساخته اند ارائه دهند. بنابراین، دلایلی برای تعجب وجود داشت که آیا مایکل سارنوسکی، کارگردان خوک، واقعاً میتواند «مکانی آرام: روز اول» را بهعنوان فیلمی ارائه کند که در واقع احساس میکرد که توسط او ساخته شده است، نه توسط کمیته.
ببینید، این دقیقاً همان کاری است که سارنوسکی انجام داده است. ادامه فیلمساز برای اولین کارگردانی تحسینشدهاش در سال 2021 به رهبری نیکلاس کیج، یک تریلر صمیمانه و سازشناپذیر است که اغلب بیشتر شبیه یک درام رابطهای پایهدار است تا یک فیلم آخرالزمانی تهاجم بیگانگان. با آن، سارنوسکی ابزارهای بیشتری را بدون قربانی کردن جنبههای فیلمسازیاش که باعث شد پیگ نه تنها از بقیه فیلمهای 2021 متمایز شود، عملاً ابزارهای بیشتری را به جعبه ابزار خود اضافه کرده است، بلکه در واقع مانند معرفی یک نویسنده و کارگردان جدید و واقعاً امیدوارکننده به نظر میرسد.
پیش از رویدادهای اصلی دو قسمت اول فرنچایز، A Quiet Place: Day One دنبال میشود که سم (لوپیتا نیونگو) زنی بیمار است که دعوت روبن (الکس وولف)، یک کارگر مهربان آسایشگاه را میپذیرد تا سریع بنشیند. سفر یک روزه با تعدادی از بیماران همکارش به شهر نیویورک. در حالی که سام در آنجاست، برنامه سم برای خرید آخرین تکه پیتزای معتبر نیویورک با تهاجم ناگهانی و خشونت آمیز بیگانگان کور که هر انسانی را که بشنوند می کشند، برعکس می شود. سام که در یکی از پر سر و صداترین شهرهای جهان به دام افتاده است، مجبور می شود تصمیم بگیرد که اولویت هایش کجاست، زیرا او و دزد صحنه گربه اش، فرودو، سعی می کنند بدون ایجاد صداهای قابل تشخیص یا مردن، از طریق سیب بزرگ عبور کنند.
در طول راه، اریک ( جوزف کوین، ستاره فصل چهارم Stranger Things )، یک دانشجوی حقوق بریتانیایی که – پس از نزدیک به مرگ در تونل سیلزده مترو – به سام و فرودو میچسبد، گویی آنها نجاتدهندهاش هستند، به آن دو ملحق میشود. همانطور که سم و اریک به آرامی در نیمه دوم روز اول به هم نزدیک تر می شوند، فیلم ناگزیر به یاد فیلم های بلاک باستر پسا آخرالزمانی مانند فرزندان مردان ولوگان می پردازد که هر دو به طور مشابه حول محور قهرمانانی هستند که بی میلی برای ارتباط با دیگران به تدریج از بین می روند. در حالی که قوس رابطه سم و اریک یکی از مواردی است که بینندگان قبلاً دیده بودند، با این حال، روز اول آن را به نتیجه رساند.
کوین و نیونگو هر کدام به عنوان دو شخصیتی که زندگیشان متفاوتتر از این نمیتوانست، بازیهایی بسیار دوستداشتنی و کاریزماتیک ارائه میدهند. در حالی که سم ظاهراً زمانی که روز اول شروع میشود کمی در مقابل او باقی مانده است، اریک هنوز منتظر شروع زندگیاش است. این تفاوت باعث می شود که سرنخ های فیلم به طور همزمان مکمل و جدا از یکدیگر باشند. اجرای کوین یکی از اعصاب متزلزل و ناباوری آرام است. Nyong'o درد عمیقتر و سرسختانهتر کسی را منتقل میکند که مجبور شده با پایان دنیای خود مدتها قبل از اینکه برای دیگران اتفاق بیفتد کنار بیاید. هنگامی که اریک در طول صحنه ای به یاد ماندنی در حوالی نقطه میانی روز اول زمزمه می کند: "این بخشی از برنامه نبود"، سارنوسکی تمام احساساتی را که می تواند از بریدگی بعدی صورت نیونگو استخراج می کند در حالی که او در سکوت پاسخ می دهد. نگاهی از درک خالص و دلشکسته
جای تعجبی ندارد که در صحنههای آرامتر (بدون جناس) ارتباط و بازتاب روز اول ، سارنوسکی به عنوان کارگردان بیشترین درخشش را دارد. سارنوسکی با همکاری دوباره با فیلمبردار خوک خود، پت اسکولا، بسیاری از بزرگترین صحنههای روز اول را در کلوزآپها نشان میدهد که درک میکنند کوین و نیونگو به عنوان بازیگر چقدر قدرتمند هستند. در نتیجه، فیلم به عنوان یک بلاک باستر علمی تخیلی نادر ظاهر می شود که از قدرت چهره انسان غافل نیست. از نظر بصری، سارنوسکی رویکرد اول شخصیت خود را هم به صحنههای کمانفجار روز اول و هم بزرگترین صحنههای آن میآورد، که برخی از آنها کمتر از آن چیزی که میخواهید اعصاب خردکن هستند، اما همه آنها به زیبایی از نماهای واکنش ساده استفاده میکنند. سطوح قابل توجهی از تنش ایجاد می کند.
فیلمنامه فیلم، که سارنوسکی به تنهایی از روی داستانی از او و کارگردان فیلم A Quiet Place، جان کرازینسکی نوشته است، توانسته تعادل رضایت بخش اکشن و درام انسانی را پیدا کند. نیمه پشتی آن، به طور خاص، ریتم دلپذیری پیدا می کند که سارنوسکی و ویراستاران گرگوری پلوتکین و اندرو موندشاین تمام تلاش خود را می کنند تا آن را تا آنجا که می توانند طولانی و پیوسته حفظ کنند. گاهی اوقات، تلاشهای آنها برای انجام این کار منجر به سکانسهای اکشن میشود، مانند یک مسیر انحرافی تهدیدکننده زندگی توسط اریک کوین برای نجات گربه سم از لانه بیگانه، که احساس میکنند به خاطر ایجاد تنش کوتاهی در آن جا نیش میزنند. با این حال، فیلم آنقدر این اشتباه را مرتکب نمی شود که منجر به ماندگاری بیش از حد آن شود.
A Quiet Place: Day One به زمان اجرای ناب 99 دقیقهای خود میچسبد و با این حال هنوز موفق میشود به طور ارگانیک به نتیجهای برسد که به همان اندازه که از نظر احساسی جذاب است و از نظر روایی رضایتبخش است. با انجام این کار، فیلم نشان میدهد – فقط در صورتی که قبلاً مشخص نشده بود – درک محکمی از بخش سارنوسکی از آنچه در نهایت مهمتر است، حتی در فیلمی به بزرگی و مفهومی بالا مانند آخرین او. روز اول یک پیش درآمد است که اغلب به طرز خیره کننده ای ساخته می شود که به کارهای خسته کننده ای مانند توضیح بیشتر جزئیات آینده دیستوپیایی فرنچایز خود یا ارجاع غیر ضروری به دو نسخه قبلی خود نمی پردازد.
این فیلم به هیچ چیز دیگری جز داستان های مربوط به شخصیت هایش علاقه ندارد و این به آن اجازه می دهد تا به عمقی دست یابد که هم غیرمنتظره و هم خوش آمدید. نه تنها پیش درآمد کمیابی است که واقعاً شایسته وجود است، بلکه چه باعث شود شما از ترس بپرید یا گریه کنید، A Quiet Place: Day One این قدرت را دارد که نفس شما را بند بیاورد.
A Quiet Place: Day One اکنون در سینماها پخش می شود.