در اواخر در High on Life ، من لحظه ای لطیف را در میان همه حماقت کیهانی تجربه می کنم. دو عاشق (یک بیگانه و دو نفره انسان) خود را در آستانه جدایی می بینند و در تلاش برای درک احساسات پیچیده خود نسبت به یکدیگر هستند. یک مشاجره داغ با این درک شیرین به پایان می رسد که، به رغم پوچ بودن بیش از حد جهان، این دو عاشق یکدیگر هستند. این با چرخش بیگانه به من و اصرار بر اینکه لحظه صادقانه است، از بین میرود، و در یک بازی کوچکتر که ممکن است وسوسه شود آن ضربان احساسی را کاهش دهد، عکس میگیرد.
او میگوید: «تو بازی Rockstar بازی میکنی، احمق لعنتی،» او میگوید که در حالی که چند کلمه آخر را از طریق خنده به زبان میآورد، شخصیت کاملاً شکسته میشود. من میتوانم صدای کسی را در پسزمینه ضبط بشنوم که بهخاطر بداههپردازی تهاجمی مضحک آن را از دست داده است. این لحظه ای است که با ماجراجویی تیراندازی علمی-تخیلی جدید خود به بهترین وجه با رویکرد خلاقانه توسعه دهنده Squanch Games صحبت می کند. به جهنم ساختار یا قوانین – اینها بازی سازانی هستند که وقت خود را صرف می کنند تا یکدیگر را بخندانند. با توجه به اینکه در طول آن صحنه مجبور شدم بازی را متوقف کنم، زیرا در حال ترک خوردن در صندلی هواپیما دو برابر شده بودم، می توانم بگویم که این نگرش مسری است.
High on Life دقیقاً مانند ریف جوک ریکی و مورتی مینوازد: جلوهای قوی ایجاد میکند، این انرژی را برای مدتی حفظ میکند، کمی بیش از حد به نفع خود ادامه میدهد، و قبل از ارائه یک خط پانچ واقعی، کاهش مییابد. گاهی اوقات میتواند یکنواخت باشد، مخصوصاً در طنز ضربه و از دست دادن، اما به لطف خلاقیت افسارگسیخته و بازی گولزنی عمیق فریبندهاش، در مجموع به فرود میآید.
بازی بین بعدی
به من اجازه دهید در یک جمله سریع به شما کمک کنم بفهمید آیا این بازی برای شما جذاب است: High on Life یک بازی تیراندازی اول شخص است که توسط جاستین رویلند از Rick and Morty ساخته شده است. اگر تحمل طنز رویلند را ندارید، شک دارم که بتوانید بیش از 10 ساعت از آن را تحمل کنید. کمدی در اینجا تا حد زیادی شبیه به ریکی و مورتی است، زیرا مملو از پوچی علمی تخیلی و طنز بزرگسالانه است که با خوشحالی دست در دست هم به پایین میچرخد. اگر این سبک را دوست دارید، زمان خوبی دارید. اگر این کار را نکردید، میخواهید کلید «شوخی» را خاموش کنید.
داستان یک قهرمان بی نام و خواهرشان را در وسط یک درگیری بیگانگان در حالی که والدینشان در تعطیلات هستند پرت می کند. خانه آنها به سیاره ای دور افتاده است که در آن یک بیگانه با سه چشم به نام جین از کمک آنها (و کاناپه آنها) برای شکار اعضای G3، یک کارتل بین کهکشانی که انسان ها را به مواد مخدر تبدیل می کند، استفاده می کند. قهرمان نقش یک شکارچی فضل را بر عهده می گیرد و بیگانگان را در کنار زرادخانه ای از تفنگ های سخنگو به نام Galatians ردیابی می کند. داستان چند چیز برای گفتن در مورد خانواده و یافتن خواستههای خود در زندگی دارد، اما عمدتاً فقط برای یک ماجراجویی سیارهپری تنظیم شده است.
کمدی در اینجا به همان اندازه که میآید، ضربهای است. به عنوان مثال، تفنگ سخنگو بین خنده دار و خنده دار در نوسان است. خود رویلند در اینجا قویترین درک را از طنز دارد، و به کنی اسلحهمانند لکنت مورتی را میدهد، اما صداپیشهها به اندازه صدای اسلحهشان خندهدار هستند. جی بی اسموو (که صداپیشگی گاس، معادل یک تفنگ ساچمه ای را بر عهده دارد) به اندازه کافی گنگ های خوبی برای بازی ندارد و سوئیزی بتسی سورادو ذاتاً کمی رنده است. از سوی دیگر، تیم رابینسون با بازی در نقش کریچر، پدری که از فرزندانش مانند گلوله استفاده میکند و با افتخار آنها را در طول عمر کوتاه خود تماشا میکند، زنگهایی را شلیک میکند. آنها خیلی سریع بزرگ می شوند.
ناهماهنگی مشابهی در سرتاسر وجود دارد. تعداد نسبتاً زیادی از گگها ثابت میشوند، زیرا فریاد زدن، فحش دادن یا عملکردهای بدنی را جایگزین یک شوخی واقعی میکنند. دیگران مرا به قهقهه زدن واداشتند. یک ضربه احساسی کلیدی در "Space Applebee's" اتفاق می افتد، یک ریف خنده دار در Nathan For You 's Dumb Starbucks. در یک نقطه، من یک کارت کلکسیونی پیدا کردم که فقط روی آن صورت Frasier وجود دارد، با متن طعمی که در تعجب است که آیا حتی برای توسعه دهندگان گنجاندن آن قانونی است یا خیر. بهترین خندههای High on Life خندههایی هستند که احساس میکنند خدمه Squanch Games فقط با یکدیگر شوخی میکنند و چیزهایی که باعث خنده آنها میشود را نیز شامل میشوند. بزرگترین واکنشی که داشتم، در خلال یک مکالمه طولانی مدت با فروشندهای بود که ناگهان با شکستن شخصیت اسموو در حالی که سعی میکردم یک ویال بخرم، به پایان رسید. تقریباً میتوانید بشنوید که توسعهدهندگان میگویند: "ببند، ما آن را نگه میداریم."
High on Life در نهایت با مشکلاتی روبهرو میشود که در بازیهای کمدی با این ماهیت رایج است. برای مثال، به دلیل طول آن، هوای مرده زیادی برای پر کردن وجود دارد. در حالی که در هر مکان بازیهای جانبی خوبی وجود دارد (پخشهای دوئلی دربارهی مادران برای و علیه خشونت باعث ایجاد یک مزخرف پسزمینهای عالی میشود)، حفظ آن سطح از کمدی در سراسر آن سخت است. در پایان، احساس میکردم که اسلحههای من فضا را با خطوط صوتی مکرر پر میکنند. یک جوک با هر بار شنیدن قدرت خود را از دست می دهد و در اینجا تکرار زیادی وجود دارد.
این به ویژه درست است زیرا Squanch برای پیاده روی در پارک نیست. High on Life میتواند چالشبرانگیز باشد، با نبردهای پیچیده که چند بار در سختترین رویاروییها کشته شدم. وقتی یکی از باس فایتهای دیرهنگام بازی باعث شد پولم را بگیرم، به سرعت متوجه شدم که چشمانم را میچرخانم و مجبور شدم چهار یا پنج بار روی همان ریف متال گیر سالید بنشینم. با تاکید بیشتر بر جوک های نویسنده به جای طنز نوظهور، احساس می کنم High on Life همیشه از چیزی که بازی های ویدیویی را به یک پلت فرم کمدی منحصر به فرد تبدیل می کند، استفاده نمی کند.
ریک و متروید
اگرچه طنز آن مطمئناً قطبی می شود، اما گیم پلی واقعی بسیار دلپذیرتر است. High on Life نکات طراحی زیادی را از Metroid Prime می گیرد و یک بازی ماجراجویی اول شخص را با تاکید بر پلتفرمینگ ارائه می دهد. این جنبه از آن آواز می خواند، زیرا بازیکنان ابزارهای جدیدی را باز می کنند که به آرامی جهان را باز می کنند تا هر اینچ از آن به راحتی قابل کاوش باشد. این کار با یک قلاب دست و پنجه نرم (که به یک چاقوی تشنه به خون متصل است) شروع میشود که برای عبور از شکافها و اجتناب از کفهای سمی استفاده میشود، اما با ابزارهای پیمایش رضایتبخشی مانند جت پک ساخته میشود. پلتفرمسازی سریع و روان است و به بازیکنان فرصتهای زیادی میدهد تا تواناییهای خود را به هم زنجیر کنند تا حرکات بزرگ انجام دهند.
یک حس قوی از پیشرفت توانایی در طول ماجراجویی وجود دارد، زیرا خود اسلحه ها دارای ابزارهایی خارج از جنگ هستند. Sweezy میتواند زمان را منجمد کند و به بازیکنان اجازه میدهد از دریچههای هواکش عبور کنند، در حالی که Creature میتواند فرزندانش را به لولهها شلیک کند تا به اتاقهای قفل شده دسترسی پیدا کنند. برخی از مکانیکها ممکن است احساس کماستفاده بودن را به همراه داشته باشند، زیرا H high on Life پازلهای محیطی زیادی را ارائه نمیکند، اما به اندازه کافی وجود دارد که بازدید مجدد از سیاره را ارزشمند کند.
Squanch با درک اینکه چه چیزی باعث کارکرد مترویدوانیا می شود ، سیارات بیگانه خود را با وسایل کلکسیونی، بینایی و صندوقچه های مخفی پر می کند. مورد دوم مهمترین بخش است، زیرا صندوقها پزو میدهند که میتوان از آن برای خرید کت و شلوار و ارتقاء سلاح استفاده کرد. چیزهای زیادی برای خرید وجود دارد، از افزایش سلامت گرفته تا مدهایی که نحوه عملکرد یک سلاح را تغییر می دهند. یکی از مدها به گلوله های کنی اجازه می داد تا دشمنان را در حالی که در هوا هستند از بین ببرند و سبک بازی من را به طور کامل تغییر دهد زیرا من روی شعبده بازی با دشمنانم تمرکز می کردم. اگرچه انتخاب ناامیدکنندهای از مودها وجود دارد، من همچنان مشتاق کاوش هستم تا بتوانم همه آنها را پیدا کنم و آزمایش کنم.
به عنوان یک بازی ماجراجویی، High on Life از نظر زیباییشناسی بیش از همه برتری دارد. کاوش در جهان به خودی خود لذت بخش است زیرا هر مکان مملو از خلاقیت بصری است (و موسیقی متن فیلمی مناسب از موسیقیدان الکترونیکی Tobacco به خوبی پخش می شود). بلیم سیتی یک کلانشهر جمع و جور است که مملو از بیگانگان پرحرف، بیلبوردهای مسخره، و پخش بلندگوهای خنده دار است. سیاره دیگری که قبیله ای از خرس های عروسکی در آن زندگی می کنند، جنگلی رنگارنگ است که سرشار از گیاهان کیهانی است. هر بیوم شخصیت متمایز خود را دارد که شتاب ماجراجویی فضایی را حفظ میکند – حداقل تا زمانی که شروع به تکرار مکانها در نیمه دوم سنگین خود کند.
اگرچه High on Life تا حد زیادی بر اساس شوخ طبعی آن مورد قضاوت قرار می گیرد، اما نقاط قوت آن به عنوان یک بازی ماجراجویی را نباید نادیده گرفت. Squanch Games چیزی را دریافت می کند که بازی هایی مانند Metroid Prime را بسیار خاص کرده است و آن را به مهارت Roiland در ایجاد جهان های علمی تخیلی متمایز متصل می کند. این دو برای یک بازی ماجراجویی ساده مناسب هستند که در مقایسه با بسیاری از دنیای بازیهای امروزی به طرز تازهای ساخته شده است.
مییس و نابود می کند
غیرمنتظره ترین چیز در مورد High on Life این است که چگونه به عنوان یک تیرانداز اول شخص عمل می کند. در اوایل، نبرد آن ضعیف به نظر می رسد. کنی میتواند دشمنان را با شلیک تفنگ دستی فلفل کند و از "گلبشات" خود (کلمهای که خیلی سریع از آن خسته میشوید) استفاده میکند تا دشمنان را به هوا پرتاب کند. با این حال، هر یک از چهار اسلحه بازی به تدریج روی پیچیدگی قرار می گیرند تا زمانی که نبردها تبدیل به یک جنگ پرسرعت gloop شود.
Squanch به جای کپی کردن یک کهن الگوی معمولی سلاح، به هر تفنگ احساس خاصی میکند. به عنوان مثال، سوئیزی مانند یک مسلسل شلیک سریع عمل می کند. اما هنگامی که مناظر را به سمت پایین نشانه میگیرید، میتواند یک شلیک از راه دور که دشمنان را از دور تیراندازی میکند، شلیک کند. علاوه بر این، می تواند با توانایی ثانویه خود زمان را منجمد کند و ابزار کاملاً متفاوتی را اضافه کند که با هر سلاح دیگری هم افزایی دارد. در یک نبرد معمولی در میدان، من معمولاً متوجه میشوم که در حال یخ زدن دشمن، بچههای کریچر را روی آن میمکم، با توانایی گاس در خلا برای پایان دادن به آنها با یک تفنگ ساچمهای، دشمن دیگری را با گلابشات کنی به هوا میکشم، و شلیک به یکی برای شلیک گلوله به بقیه شلیک می کند. به محض اینکه متوجه نکات ظریف هر تفنگ شدم، از پتانسیل ترکیبی عمیق لذت بردم.
High on Life خود را نسبتاً کوتاه و فشرده نگه میدارد، که با توجه به اینکه در حال حاضر نازک شده است، تصمیم خوبی است. وقتی از همان چند ناحیه برگشتم و جنگهای موجمانند بیشتری را تکمیل کردم که همیشه طولانیتر میشوند (چیزی که خود اسلحهها دربارهاش شوخی میکنند) متوجه شدم که در چند نوبت آخرش کمی این حرکت را پشت سر میگذارم. همه چیز به شیوه ای عجیب و غریب به پایان می رسد که به قدری ناگهانی است که من منتظر یک چرخش متوسط بودم.
اینجاست که من بیشتر می بینم که برند Roiland از ریف های بداهه سرگردان در ساختار تیرانداز منعکس شده است. مانند اپیزود Pickle Rick از Rick and Morty , High on Life نیز به خط بزرگی نمی رسد. بیشتر بر روی آن دسته از برنامه های سرگرم کننده فوری تمرکز دارد که بازیکنان را در لحظه سرگرم نگه می دارد – احتمالاً "من پیکل ریک هستم!" واضح تر از هر جزئیات داستان واقعی آن قسمت. مبارزه رضایتبخش، پیمایش روان، و انبوهی از عکسهای خندهدار، یک بازی ماجراجویی تحسینبرانگیز را ایجاد میکند که بخشهای جداگانه آن از تصویر کامل به یاد ماندنیتر است.
فقط از من نپرسید چرا دستاوردی دارم که می گوید 15 ساعت را در یک باشگاه استریپ بیگانه گذرانده ام.
High on Life بر روی رایانه شخصی و Steam Deck آزمایش شد.