یکی از فیلم های مورد بحث سال، و البته یکی از بهترین ها، « منطقه مورد علاقه جاناتان گلیزر» است. [internal-link post_id="3484858" sponsored="false" taxonomy="false"] اوپنهایمر در رتبه دوم قرار دارد.[/internal-link] این فیلم که از رمان مارتین آمیس اقتباس شده است، در ابتدا شبیه پرتره ای از یک طبقه کارگر به نظر می رسد. خانواده آلمانی در اوایل قرن بیستم. تنها به تدریج فاش می شود که خانواده یک افسر نازی است و خانه آنها در کنار یکی از بدنام ترین اردوگاه های کار اجباری موجود، آشویتس است.
بخشی از اثربخشی فیلم، طراحی صدای آن است که وظیفه دارد تمام وحشت های هولوکاست را به اشتراک بگذارد، زیرا هیچ چیز به صراحت نشان داده نشده است. تماشاگر هرگز هیچ خشونت آشکاری را نمی بیند و هیچ کس روی پرده کشته نمی شود. با این حال شما هنوز وزن کامل نسل کشی را احساس می کنید، و این تا حدی به لطف جانی برن، طراح صدای فیلم و ناظر ویرایشگر صدا است. برن با Digital Trends در مورد رابطه کاری طولانی مدت خود با گلیزر، خواسته های تحقیق در مورد چنین موضوع سنگینی، و چگونگی خلق "صدای مرگ" برای فیلم صحبت کرد.
Digital Trends: جانی، پس از پایان The Zone of Interest ، به شخصی که با او آن را تماشا می کردم برگشتم و به او گفتم: "آن فیلم طراحی صدای شگفت انگیزی داشت." این چیزی نیست که من معمولاً بعد از یک فیلم می گویم که نشان دهنده موفقیت شما باشد. آیا میدانستید که طراحی صدا برای اثربخشی کلی فیلم بسیار کلیدی است؟
جانی برن: خوب، بله و نه. من نزدیک به 25 سال با جاناتان کار کردم. وقتی در سال 2013 فیلم Under the Skin را با هم ساختیم، تکنیک های زیادی را یاد گرفتیم که آنها را به این فیلم منتقل کردیم. چند سال قبل از فیلمبرداری «منطقه مورد علاقه» ، او فیلمنامه را به من داد و کاملاً واضح بود که قرار است دو فیلم متفاوت باشد: فیلمی که میبینید و فیلمی که میشنوید.
ما قبل از اینکه صداهای هولوکاست را در آنجا قرار دهیم، مراحل ساخت فیلم را طی کردیم، مانند تدوین آن و قرار دادن همه چیز در جای خود، زیرا احساس کردیم که این بهترین راه برای انجام آن است.
فیلمنامه پنج یا شش اشاره به صداهایی داشت که مخاطب از روی دیوار میشنود، اما در نهایت متوجه شدیم که این صداها باید در طول فیلم حضور دائمی داشته باشند. هنگامی که برای اولین بار یک برش کامل را دیدیم، کاملاً از نحوه کارکرد آن با هم غافل شدیم. من نمی دانستم که قرار است آنقدر قدرتمند باشد که معلوم شد.
شما اشاره کردید که فیلمنامه تمام صداهایی را که ما می شنویم مشخص نمی کند. اون تو بودی؛ این قسمت تو بود تو تصمیم گرفتی، باشه، من میخواهم کوره جسد سوزی اردوگاه صدایی ثابت باشد که مدام آن را میشنویم. درست است؟
ما در ابتدا آن را چنین تصور نمی کردیم. قصد داشتیم صدای ماشین مرگ را در بیاوریم. و بنابراین، آنچه که آن صدا است، ترکیبی از بسیاری از صداهای مختلف است که صدایی آرام اما ثابت ایجاد می کند. من کاملاً می توانم درک کنم که چرا فکر کردی اینجا فقط کوره مرده سوز است. هست، اما اینطور هم نیست.
و این خودپسندی در اولین نمایش فیلم ما نبود. وقتی برای اولین بار آن را به A24 ارائه کردیم، کریس اودی، طراح تولید، بعد از آن من را کنار کشید و گفت: «هنوز این مکان بیش از حد شبیه یک پارک روستایی یا چیزی شبیه به آن است. نیاز به تلاش بیشتر دارد. این چیزی بود که آنجا اتفاق می افتاد. می دانید، میلیون ها نفر [در حال سلاخی] بودند.» و بنابراین، سطح شدت طراحی صدا را ارتقا دادیم. در اکران بعدی بعد از این که این تغییر را انجام دادیم بود که باعث شد همه درگیر فکر کنند، "وای، فیلم واقعا کار می کند."
چگونه حتی صدای مرگ را خلق می کنید؟ چه شد که تحقیق کرد و به چیزی رسید که به واقعه تاریخی وفادار بماند و در عین حال با روایت فیلم هم جور باشد؟
باید اعتراف کنم که انجام تحقیق واقعاً لذت بخش نبود. برای جمع آوری صداهایی که نیاز داشتیم، می دانستم که اعتبار مهم است. سال قبل از فیلمبرداری به تحقیق اختصاص داشت، مانند خواندن کتاب های زیادی در مورد آشویتس و درک همه چیز در مورد انواع صحیح وسایل نقلیه و انواع تفنگ هایی که در اردوگاه استفاده می شد. این به ما امکان می داد صداهای خاصی را دریافت کنیم که تا حد امکان دقیق هستند مانند ضبط یک تفنگ در حال شلیک در فاصله صحیح و مواردی از این قبیل.
بسیاری از تحقیقات من شامل خواندن شهادت شهود بود. من یک سند 600 صفحه ای از وقایع رخ داده و شهادت بازماندگان و نگهبانان داشتم. ما از آن برای ضبط آنچه که میتوانیم و بازآفرینی وقایع خاصی که دربارهشان خواندیم و دربارهشان گفته شد، استفاده کردیم. و از آن، یک کتابخانه صدا برای فیلم ایجاد کردم. بنابراین من ساعتهای زیادی از انواع مختلف صداها مانند صداهای دردناک انسان، صدای کورههای صنعتی، و صدای ماشینهای تولیدی که اردوگاه در اختیار داشت و زندانیان مجبور به کار بودند، شنیدم.
من و جاناتان وقتی مرحله پس از تولید را پشت سر گذاشتیم از این کتابخانه استفاده کردیم. صداهای مرگ از جستجوی ما در مورد هر چیزی که در آن دوره در آشویتس شنیده میشد و تلاش میکردیم تا آنجا که ممکن است با احترام به آنچه در آنجا رخ داده بود، بازسازی کنیم.
با چیزی مانند منطقه مورد علاقه ، چگونه میتوانید بین خواستههای دقیق تاریخی و نیات هنری شما و جاناتان تعادل برقرار کنید؟
خب، ما نمیخواستیم یک فیلم پرخاشگر بسازیم که هر شکلی از درامسازی اغراقآمیز یا کاذب را عرضه کند. ما سعی کردیم با وفاداری هر چه بیشتر آنچه را که میدانستیم در آن مکان و زمان اتفاق افتاده است، به صورت علمی بازتولید کنیم.
ما در مورد به تصویر کشیدن اینکه چه تعداد مرگ روزانه اتفاق می افتد و چه تعداد گلوله می شنوید بسیار صادق بودیم. میزان مرگ و میر در آنجا حیرتانگیز بود، بنابراین از نظر آنچه ما به تصویر میکشیدیم، فکر میکنم به نوعی کمتر از آن استفاده کردیم. اما مطمئناً، در تمام طول این فرآیند، ما به طرز وحشتناکی از مسئولیت خود آگاه بودیم که بیش از حد توضیح ندهند یا افراد را فقط برای شوکه کردنشان شوکه نکنیم. یک فرآیند طولانی برای حذف صداها یا هر چیزی که فکر می کردیم خیلی زیاد یا غیر ضروری بود وجود داشت.
ما همچنین نمیخواستیم مخاطب را در معرض درد زیادی قرار دهیم. ما احساس کردیم که بهتر است مخاطبان در مورد آنچه که دقیقاً شنیده اند کمی نامطمئن باشند تا اینکه آن را به صورت گرافیکی برای آنها بیان کنیم. من و جاناتان فیلمی میخواستیم که تا حد امکان به یک مستند و واقعی نزدیک باشد.
سخت ترین قسمت کار روی فیلم چه بود؟
در سطح احساسی، سخت بود. آخرین چیزی که میخواستیم چیزی بود که به نظر میرسید یک دسته بازیگر در یک غرفه صدا وانمود میکنند که اوقات بدی را سپری میکنند. بازآفرینی صداهای یک نسل کشی دسته جمعی تاثیر خود را گذاشت. متوجه شدم که چند هفته پس از تولید، کمی احساس افسردگی کردم. من تقریباً مطمئن هستم که اکنون ابر بلند شده است. [می خندد] اما همه همکاران من که روی فیلم کار کردند از ابتدا تا انتها روند بسیار سختی را پشت سر گذاشتند. بسیار لذت بخش و لذت بخش بود، اما همچنین دشوار است.
در سطح فنی، ویرایش همه چیز با هم چالش برانگیز بود. دوربین ها و میکروفون های مخفی در سراسر تصویر وجود داشت. هر برداشت 20 میکروفون مختلف داشت، زیرا نمیخواستیم یک مرد صدادار با میله بوم در اتاق ایستاده باشد تا به بازیگران یادآوری کند که در یک مجموعه فیلم هستند. جاناتان این تولید را شبیه برادر بزرگ در خانه نازی ها توصیف کرد.
ویرایش با هم همه دیالوگ ها و صداهای آن 20 میکروفون مختلف و ایجاد یکپارچه جلوه دادن همه انتقالات صدا از نظر فنی سخت ترین کاری بود که باید در The Zone of Interest انجام می دادم.
شما از ابتدای کار جاناتان با او کار کرده اید. آیا می توانید توضیح دهید که کار شما با او در طول سال ها چگونه پیشرفت کرده است و این بار در منطقه مورد علاقه چه چیزی متفاوت بود؟
جون کاملاً قدرت صدا را در عملکرد ضد روایت درک می کند. وقتی میدانم که شغلی از جاناتان گلیزر دارم، باید دو برابر زمان را برای هر کس دیگری بگذارم، زیرا واقعاً کار فوقالعادهای خواهد بود. با جاناتان همیشه به طرز باورنکردنی سختگیرانه است. اگر بخواهم صدایی برای فیلمش ضبط کنم باید بداند که در مورد آن کاملا تحقیق خواهد شد. و اگر بخواهم از بازیگران استفاده کنم، آنها باید به طور کامل انتخاب شوند، و همه چیز نیاز به دقت بسیار بالایی دارد.
او در طول این سال ها چقدر تغییر کرده است؟ خب، او همیشه خیلی سخت بوده است. [می خندد] در Under the Skin ، ما در مورد رفتن به دنیای واقعی، ضبط صدا و پذیرش این واقعیت که صدای دنیای واقعی دارای ناهنجاری ها و انحرافاتی است، یاد گرفتیم که اگر آن را در استودیو ضبط می کردید، معمولاً آنها را انتخاب نمی کردید. . این چیزهای عجیب و غریب است که آن را جالب تر می کند و انسانیت را در چیزها نشان می دهد. من فکر میکنم اصلیترین چیزی که یاد گرفتهایم این است که چگونه صدای طبیعی را سینماییتر کنیم. و این چیزی است که در The Zone of Interest وجود دارد.
The Zone of Interest اکنون در سینماهای منتخب پخش می شود. در سراسر دسامبر در سراسر کشور گسترش می یابد.