چرا من با MacBook Pro به Mac Studio رفتم

Apple Mac Studio از بالا به پایین نمایش رایانه و صفحه کلید.
مارک کوپاک / روندهای دیجیتال

چند هفته پیش، تصمیم گرفتم به محاسبات تمام اپل مهاجرت کنم . این یک سفر جذاب و مطمئناً یک خط مستقیم نبود، با چندین پیچ و تاب غیر منتظره. شاید بزرگ‌ترین مورد مربوط به رایانه شخصی من باشد.

من کاملاً در نظر داشتم که دسکتاپ ویندوزی خود را با قدرتمندترین و در عین حال در دسترس ترین دسکتاپ اپل، مک استودیو، جایگزین کنم. این کاملاً منطقی به نظر می رسید: یک رایانه رومیزی باید جایگزین رایانه شخصی رومیزی شود. با این حال، همانطور که مشخص است، مک بوک پرو 16 اپل بیشتر با نیازهای من مطابقت دارد. دلیل این امر مستلزم تصمیم گیری های شخصی زیادی است که امیدواریم با ترسیم نیازهای محاسباتی خود بتوانید با آن ارتباط برقرار کنید.

M3 Max باعث تعجب من شد

Apple MacBook Pro 16 نمای زاویه دار جلو که نمایشگر و صفحه کلید را نشان می دهد.
مارک کوپاک / روندهای دیجیتال

پس از تکمیل بررسی مک استودیو و نوشتن مقایسه ای با جدیدترین مک بوک پرو، شروع به حرکت در مسیر جدیدی کردم. من واقعاً مک استودیو را دوست داشتم و از طراحی دقیق، ساخت با کیفیت و عملکرد سریع و در عین حال بی‌صدا آن قدردانی کردم. تصمیمم را گرفته بودم. اما همانطور که اعداد را مقایسه کردم، متوجه شدم که M3 Max در مک بوک پرو 14 تقریباً به همان سرعت M2 Ultra در مک استودیو من است، و در برخی از برنامه های کاربردی با پردازنده گرافیکی فشرده سریعتر است.

به زبان ساده، M2 Ultra بسیار سریع است. این دو چیپست M2 Max را با هم ترکیب می کند و 24 هسته CPU را با 60 یا 76 هسته GPU ارائه می دهد. این پردازش نیروی brute force را برای انجام وظایف سخت اعمال می کند. سری M3 معماری جدیدی را معرفی می کند، اما شامل یک گره جدید 3 نانومتری و عملکرد سریع تر و کارآمدتر CPU. اما داستان واقعی در به‌روزرسانی‌های GPU است، با فناوری‌هایی مانند Dynamic Caching، ردیابی پرتوهای سخت‌افزاری و سایه‌بندی مش که عملکرد گرافیکی بسیار سریع‌تری را نوید می‌دهند.

من یک MacBook Pro 16 با CPU 16 هسته‌ای / GPU 40 هسته‌ای M3 Max گرفتم و مجموعه معیارهای خود را اجرا کردم. داستان حتی واضح‌تر شد: M3 Max عملکرد تک هسته‌ای و GPU بهتری ارائه می‌دهد و M2 Ultra به لطف داشتن هسته‌های بسیار در برنامه‌های چند هسته‌ای سریع‌تر است. هر دو سریعتر از آنچه امروز نیاز دارم هستند.

اپل مک استودیو
(M2 Ultra 24/60)
اپل مک بوک پرو 16
(M3 Max 16/40)
ترمز دستی
(ثانیه)
53 55
Cinebench R24 Single
(بالاتر بهتر است)
120 140
Cinebench R24 Multi
(بالاتر بهتر است)
1,870 1667
پردازنده گرافیکی Cinebench R24
(بالاتر بهتر است
7727 13,146
Pugetbench Premiere Pro
(بالاتر بهتر است)
978 885

و یک بار دیگر، من در یک بن بست بین این دو گزینه مانده ام. انتخاب بین آنها به سادگی مشاهده داده های عملکرد نیست. من باید واقعاً متوقف شوم و در نظر بگیرم که چگونه از انواع دستگاه هایم استفاده می کنم تا به بهترین راه حل برسم.

شناسایی نیازهایم

اپل آیپد پرو 11 با صفحه کلید جادویی اپل.
مارک کوپاک / روندهای دیجیتال

با نگاهی دقیق و خوب به عادات محاسباتی خود، شروع کردم به ترسیم برخی از سناریوهای اصلی که در هر روز یا هفته خود را پیدا می کنم. توصیه می کنم شما هم همین کار را انجام دهید – ممکن است خودتان را شگفت زده کنید. من می دانم که انجام دادم.

اولین سناریو نقش من به عنوان یک بازبین لپ تاپ است. من از هر دستگاه بازبینی برای انجام بررسی آن استفاده می‌کنم که شامل تست معیار، تحقیق و نوشتن نسخه بررسی است. بسته به لپ تاپ، تست باتری می تواند دو یا سه روز طول بکشد، به این معنی که لپ تاپ بازبینی اغلب در دسترس نیست.

من همچنین انواع مختلفی از وظایف شخصی را انجام می دهم که شامل اطلاعاتی است که واقعاً نمی خواهم در لپ تاپ های مرورگر. این شامل مدیریت امور مالی خانواده من و انجام وظایف مختلف سازمانی است. اینها کارهای سبک وزنی هستند که به قدرت زیادی نیاز ندارند.

سناریوی سوم شامل چندین پروژه خارج از فناوری نگارش است. من رمانی دارم که روی آن کار می‌کنم، ایده‌ای برای کتاب غیرداستانی دارم که در حال بررسی آن هستم، و موضوعات محاسباتی متفاوتی مانند ویرایش ویدیو و ماژول‌های زبان بزرگ (LLM) را آزمایش می‌کنم. من معمولاً این کار را روی لپ‌تاپ‌های بازبینی انجام نمی‌دهم، و آزمایش‌های اخیر به انرژی بیشتری نیاز دارند.

در نهایت، من کارهای فراغتی دارم، از جمله بازی‌های معمولی مانند شطرنج و پازل جدول کلمات متقاطع، و چیزهای تصادفی معمولی مانند جستجوی چیزی در حین تماشای تلویزیون، تریاژ ایمیل، مدیریت یادآوری‌ها و غیره.

"آها!" من لحظه ای بود که متوجه شدم از زمانی که یک صفحه کلید جادویی برای iPad Pro 11 خود خریدم، بیشتر و بیشتر از آن استفاده می کنم. در واقع، تمام روزها می توانند در جایی که من به طور انحصاری روی iPad کار می کنم بگذرد. هنگامی که یک صفحه کلید فیزیکی اضافه کردم، iPad ناگهان به یک رایانه ضروری تبدیل شد، اگر نه کاملاً "واقعی". به یک معنا، جایگزین بسیاری از کارهایی شده بود که من در M1 Pro MacBook Pro 14 خود انجام دادم، که در سال 2022 برای محاسبات تلفن همراهم بسیار بیشتر از آنچه حدس می زدم خریداری کردم. همانطور که معلوم شد، این واقعیت به تنهایی یک عامل تعیین کننده مهم بود.

مشکل پورت ها

Apple MacBook Pro 16 نمای رو به پایین صفحه کلید و بلندگو را نشان می دهد.
مارک کوپاک / روندهای دیجیتال

هنگامی که سناریوهای اصلی خود را شناسایی کردم، آنها را با تجهیزات محاسباتی خود تطبیق دادم، و آن زمان بود که واقعاً مشخص شد که راه حل من چه خواهد بود. من قبلاً تصمیم گرفته بودم که دسکتاپ ویندوز خود را در حالت آماده به کار قرار دهم و مک بوک پرو 14 و آی پدم را به من بسپارم.

من اشاره کردم که M2 Ultra Mac Studio و M3 Max MacBook Pro هر دو برای نیازهای فعلی من بیش از حد هستند. از نظر تئوری، این بدان معناست که من می‌توانم از MacBook Pro 14 به‌عنوان «دسک‌تاپ» ثابت خود استفاده کنم که زیاد از دفتر خانه من خارج نمی‌شود. حداقل در حال حاضر انرژی زیادی را فراهم می کند، و در مواردی که iPad من کافی نیست، می توانم مک بوک را جدا کنم و از آن به عنوان لپ تاپ استفاده کنم.

فقط یک مشکل وجود داشت. M1 Pro (مانند همه انواع پرو) فقط از دو نمایشگر خارجی پشتیبانی می کند. من سه مانیتور 27 اینچی 4K روی میز خود دارم و وقتی به آنها نیاز دارم، واقعا دوست دارم آنها را داشته باشم. برای پشتیبانی از هر سه، به یک Max نیاز دارم که حداکثر چهار نمایشگر خارجی را در مک بوک پرو و ​​پنج نمایشگر خارجی را در مک استودیو یا یک Ultra که حداکثر هشت صفحه را پشتیبانی می کند، پشتیبانی می کند.

بنابراین، M1 Pro MacBook Pro منتشر شد، که من را یک بار دیگر به سؤال Mac Studio و M3 Max MacBook Pro برمی گرداند. پس از انجام کار تجزیه و تحلیل عادات، تمایلات و نیازهای محاسباتی خودم، مشخص شد که کدام گزینه برای من بهتر است.

پاسخ نهایی

Mac Studio مزایایی نسبت به MacBook Pro 16 دارد. اولین مورد این است که به عنوان یک بازسازی نسبت به MacBook جدید در پیکربندی انتخابی من، هزینه کمتری دارد. اگرچه این کاهش می یابد، زیرا من مک بوک پرو 14 را به اندازه کافی برای جبران تفاوت می فروشم.

مورد دوم نویز است. مک استودیو تقریباً کاملاً بی صدا باقی می ماند، مهم نیست که چقدر سخت کار می کند. وقتی Balder's Gate 3 را روی MacBook Pro 16، یکی از معدود بازی‌های AAA که بازی می‌کردم، روشن می‌کنم، طرفدارانش به صدا در می‌آیند و صدای بسیار بلندی دارد. این برای تغییر تصمیم من کافی نیست، اما این یک تفاوت محسوس است.

سومی راحتی است. با MacBook Pro 16، هر زمان که به یک رایانه شخصی موبایل «واقعی» نیاز دارم، باید چند کابل را جدا کنم. من از یک داک Thunderbolt 3 استفاده می کنم که یک پورت اترنت و چند اتصال نمایشگر را تامین می کند و کار را ساده تر می کند. اما ترکیب مک استودیو/مک بوک پرو 14 کمتر شلوغ خواهد بود.

اما اگر صادق باشم، در اجرای واقعی این سناریوها در زندگی واقعی، متوجه شدم که یک راه‌اندازی ساده‌تر از دو ماشین بهتر از سه دستگاه کار می‌کند. iPad من را شگفت زده کرده است که چقدر از استفاده از آن در خارج از دفتر لذت می برم، و M3 Max MacBook Pro واقعاً همه چیزهایی را که برای تجربه کامل دسکتاپ نیاز دارم را ارائه می دهد. این به این واقعیت اشاره نمی کند که استفاده از جدیدترین مک بوک پرو مانند یک سرمایه گذاری بلندمدت هوشمندانه به نظر می رسد و در عین حال وقتی واقعاً به آن نیاز دارم، یک دستگاه تلفن همراه بهتر به دست می آوریم.

اما همانطور که می بینید، این تصمیم ساده نبود. من می توانم تصور کنم که بسیاری از مردم مک بوک پرو را به جای مک استودیو انتخاب می کنند که به سادگی می توانند کارهای سخت خود را در حال حرکت انجام دهند. این نیز مشروع است – و من فکر می کنم در نهایت، گزینه های قدرتمندتر دسکتاپ اپل را زیر سوال می برد. آنها جایگاه خود را دارند، اما برای اکثر مردم، مک بوک پروها تقریباً به همان اندازه قدرتمند هستند بدون اینکه راحتی حرکت را قربانی کنند. گاهی اوقات برای کشف آن نیاز به نگاهی صادقانه به نیازهای خود دارید.