برای یافتن چیزی جذاب در مورد درام جدید HBO، Winning Time: The Rise of the Lakers Dynasty ، لازم نیست که یک طرفدار بسکتبال باشید – یا حتی یک طرفدار ورزش. این مجموعه 10 قسمتی نوعی کپسول زمانی ارائه میکند که یکی از دگرگونکنندهترین دورههای NBA را در پسزمینه تغییرات فرهنگی و اقتصادی لرزهای در آمریکا به تصویر میکشد.
جان سی ریلی ( Boogie Nights ، Step Brothers ) مالک تیم رنگارنگ لسآنجلس لیکرز، جری باس را به تصویر میکشد که قصد دارد تیم و لیگ را بهعنوان یک کل دوباره اختراع کند و در این فرآیند وضعیت جدیدی را برای لیگ به ارمغان میآورد. بازیکنان عمدتا سیاهپوست و همچنین روابط رسانه ها و هواداران با ورزش های حرفه ای. این مجموعه فیلمهای آرشیوی را با عناصر فیلمنامهای و بازآفرینی لحظات نمادین ترکیب میکند، که از دریچه فیلمساز برنده اسکار آدام مککی ( به بالا نگاه نکن ) فیلتر شده است.
تاد بانهازل ( Hustlers )، فیلمبردار فیلمبرداری این سریال، وظیفه زنده کردن دیدگاه مککی برای این سریال را بر عهده داشت، که تلاش کرد فیلمهای موجود از آن دوران را با فیلمنامه، چند وجهی و گاهی چهارمین روایت دیوار شکن سریال ترکیب کند. Digital Trends با Banhazl درباره رویکردهای نوآورانه Winning Time برای بازگرداندن ظاهر و احساس دهه 80 صحبت کرد.
Digital Trends: Winning Time دارای زیبایی بصری منحصر به فردی است. گفتگوهای اولیه با آدام مک کی در مورد دیدگاه او برای سریال چگونه بود؟
تاد بانهازل: ما از ابتدا میدانستیم که نمایش قرار است فرمتها و سبکهای مختلف را با هم ترکیب کند، و از آن دوره و عکسها و ارجاع به فرهنگ پاپ و تبلیغات معروف آن زمان استفاده میکنیم. ما برای مثال، صحنه هواپیما را با کریم عبدالجبار بازتولید کردیم و میدانستیم که این نوع چیزها بخش بزرگی از آن خواهد بود. بنابراین، از ابتدا، صحبتها درباره تصمیمگیری درباره زیباییشناسی اصلی ما بود و اینکه چگونه از آن منشعب میشویم.
یکی از تأثیرات بزرگ ما، عکاسی تبلیغاتی آن دوره بود، و اینکه آمریکا در دهه 70 و 80 از دید آمریکایی ها چه شکلی بود. با گرفتن آن و بازی با آن، به این ترتیب به ظاهر اصلی نمایش رسیدیم که 35 میلیمتر است، ظاهر Ektachrome – مانند یک فیلم واقعا آبدار و معکوس. دانهدار و کثیف است و میتوانید رنگ آن را بخورید ، میدانید منظورم چیست؟
انجام میدهم! در بسیاری از سریالها آن حس بافتی و دانهدار وجود دارد…
دقیقا آره این نیز تاثیر دهه 70 بر همه چیز است. آن دوران مثل یک گلم کثیف تر بود. ظاهری چرب داشت، مملو از مردانی بود که موهای سینه و چربی پوست زیادی داشتند. تمام آن درخشش و پول وجود داشت، و همه آن بخشی از آن بود.
آنقدر خوب آن را بازآفرینی کردی که مطمئن نبودم در برخی موارد فیلمهای دهه 80 به کجا ختم میشوند و متن فیلمنامهها کجا شروع میشود. چه چیزی لازم بود تا همه آن را با هم ترکیب کنیم؟
خب، قطعاً هدف این بود: اگر کارمان را درست انجام دهیم، مخاطب نباید بتواند تفاوت را تشخیص دهد. همه چیز با فیلم 35 میلی متری شروع شد، اما ما کارهای فتوشیمیایی نیز برای آن انجام دادیم. برای مثال، فیلم را کم نوردهی کردیم و آن را به مدت طولانی در حمام گذاشتیم. این چیزی است که پردازش فشار نامیده می شود، جایی که شما آن را برای مدت طولانی تری در حال توسعه می گذارید. فیلم کنتراست تر، دانه دانه تر، اشباع تر می شود.
ما همچنین فرآیندهای دیجیتالی را با هم ترکیب کردیم تا تصویر را بیشتر تخریب کنیم. ما از آزمایشگاه خواستیم که مثلاً نگاتیو را گرد و غبار نکند. وقتی توسعه آن را به پایان میرسانند، معمولاً تمام گرد و غبار نگاتیو را از بین میبرند، اما ما از آنها خواستیم آن را ترک کنند. ما گفتیم: "اگر یک تکه گرد و غبار روی صورت کسی بیفتد، آن را به صورت دیجیتالی پاک می کنیم، اما هر چیز دیگری را که می خواهیم."
بنابراین شما اساساً برخی از ایرادات را ایجاد کردید که معمولاً می خواهید در فیلم برطرف کنید؟
درست. برای بسیاری از چیزهایی که معمولاً اشتباه میدانیم، به تیم خود گفتیم که آنها را کنار بگذارند. بنابراین از آنجا شروع کردیم و سپس شروع به فیلمبرداری روی فیلمهای 16 میلیمتری و هشت میلیمتری کردیم. این چیزی است که واقعا دانه دانه است، جایی که می توانید سوراخ های کناری را هنگام تماشای آن ببینید. ما از فیلم هشت میلیمتری برای عکسبرداری در زمان و مکان، استقرار، درجها و تکههایی از بسکتبال یا چیزهایی که واقعاً اتفاق افتاده و در حال بازآفرینی آنها بودیم استفاده کردیم – همه اینها باعث میشود اطلاعات بایگانی و چیزهای جدید را از دست بدهید.
مخاطبان دههها است که «مجیک» جانسون [Earvin] و این افراد دیگر را در رسانهها میبینند، بنابراین دیدن آنها به همان شکلی که در آن زمان آنها را میدید – در قالبهای فیلم 16 میلیمتری و با وضوح پایین – سرگرمکننده است. با بازیگران ما که آنها را [در نمایش] به تصویر می کشند. این واقعیت را به روش های جالبی محو می کند.
بسیاری از فیلمها شبیه یک فیلم خانگی قدیمی از دهه ۸۰ به نظر میرسند که در این مجموعه کاملاً کار میکند.
بله، ما به معنای واقعی کلمه آن را "Dad Cam" نامیدیم در حالی که مشغول فیلمبرداری آن بودیم. در ابتدا، دوربینهای هشت میلیمتری را بیش از حد شبیه دوربینهای فیلم امروزی، با تمام تجهیزات و وسایل دستی میساختیم، اما در نهایت متوجه شدیم که بیش از حد سینمایی به نظر میرسد. بهترین نسخه از چیزهای هشت میلی متری زمانی بود که شما فقط یک قبضه تپانچه داشتید و احساس می کردید که پدری در یک باربیکیو در حال فیلمبرداری از خانواده اش است. هرچه بیشتر با این ذهنیت خلق میکردیم، ظاهری که میخواستیم بیشتر در فیلم ظاهر میشد.
شما به راحتی می توانید از یک سوراخ خرگوش A/V دهه 1980 که روی این سریال کار می کرد پایین بیایید. آیا این اتفاق افتاد؟
ما انجام دادیم! کار دیگری که ما انجام دادیم این بود که با این دوربین های لوله ای ایکگامی مربوط به دهه 80 فیلمبرداری کنیم. ما در آن زمان در حال تحقیق بودیم که چه دوربینهایی از بازیهای بسکتبال واقعی عکس میگرفتند، و متوجه شدیم که این دوربینهای لولهای هستند که ظاهر کلاسیک را دارند: نورها به نوعی تار میشوند و به سبک کلاسیک تلویزیون دهه ۸۰ ذوب میشوند. بنابراین، دوربین ها را پیدا کردیم.
از کجا گرفتیشون؟ و شاید مهمتر از آن، اینکه آنها واقعاً کار کردند؟
ما آنها را در انبارها و در eBay پیدا کردیم. آنها 40 سال در قفسه ها نشسته بودند و برخی از آنها هنوز علائم خبری را روی آنها داشتند. من در نهایت به یک سرگرمی سرگرم کننده برای تحقیق در مورد تاریخچه دوربین ها دست یافتم. یکی از یک سازمان خبری در شیکاگو بود که اکنون منحل شده است. فقط نیمی از آنها حتی روشن شدند، و ما شروع به آزمایش آنها کردیم تا دریابیم که واقعاً می توانیم از کدام یک ظاهر استفاده کنیم.
بنابراین میدانستیم که قرار است از آن دوربینها برای بازتولید فیلم بسکتبال و بازتولید کنفرانسهای خبری معروف استفاده کنیم، و سپس در مورد استفاده از دوربینها در صحنههای روایت، مانند دوربین سوم، بسیار هیجانزده شدیم. ما شروع به برش هشت میلی متری و فیلم های ایکیگامی، میان صحنه، شبیه به جاز کردیم. این کلاژ تصاویر شد – عکسها، تصاویر آن دوره، چیزهای ما، همه دانهدار، و سپس 35 میلیمتر و فیلمهای ویدئویی با وضوح پایین Ikegami. ما به چیزی شبیه یک نوار ترکیبی فرهنگ آمریکایی رسیدیم. این یک کلاژ از آمریکا در آن زمان است.
شما فقط یک سکوی عالی به من دادید، زیرا موسیقی در سریال نیز به طرز شگفت انگیزی استفاده می شود. شما چندین موزیک ویدیو را کارگردانی کرده اید. آیا این اصلاً کار شما را در سریال شکل داد؟
انجام داد. من و مککی همیشه میگفتیم: «اگر درست است، باید این کار را انجام دهیم.» لذتی در ساخت فیلم برای این وجود دارد و واقعاً احساس خوبی دارد. همچنین یک لذت در ویرایش، و یک لذت در موسیقی، و یک لذت در نوشتن وجود دارد. از زوم های سبک دهه 70 و مواردی از این قبیل بسیار خوشحال شدم. من همیشه میگفتم نمایش مثل دسته برادی با فحش دادن است.
ما چیزی میخواستیم که احساس سلامتی داشته باشد – مثلاً چیزی خانوادگی در آن وجود دارد و به شیوههای دهه 70 و 80 هوکی وجود دارد – اما در عین حال، شخصیتها به این شیوه دهه 70 نیز نفرین میکنند و منزجر کننده هستند. شما با آنها در اتاق های پشتی و باشگاه هستید.
این سریال به خوبی از نماهای نزدیک بازیگران استفاده کرد که به لحظات خاصی حسی صمیمی و خانگی می بخشد. صحنه های کریم عبدالجبار به طور خاص به ذهن متبادر می شود. تفکر پشت آن شلیک ها چه بود؟
بله، این چیزی است که ما واقعاً در آن می خواستیم. با وجود اینکه نمایش دارای جسارت و کاریزما بسیار است، و این همه منیت های بزرگ وجود دارد، ما همچنین می خواستیم که گاهی اوقات به شدت احساسی و آسیب پذیر باشد.
چیز جالبی در مورد دیدن این شخصیتهای اسطورهای در فرهنگ ما وجود دارد، این نمادها، همانطور که در گذشته آنها را میدیدیم، اما همچنین به این شکل بسیار ضعیف، انسانی و آسیبپذیر. این ایده پشت نماهای کلوزآپ فوق العاده است. این مربوط به دیدن بافت پوست و دانه ها و نزدیک بودن به آنهاست. می توانید دائماً به عنوان نمادها و غول هایی که بزرگتر از زندگی هستند و همچنین به عنوان انسان های بسیار آسیب پذیر با آنها بازی کنید.
قسمت 1 Winning Time: The Rise of the Lakers Dynasty در 6 مارس از شبکه HBO و HBO Max پخش می شود.